بیاناتی از حضرت آیت الله محمد شجاعی (ره)

با سلام، در این وبلاگ می توانید مطالب مرتبط با مرحوم حضرت آیت الله استاد محمد شجاعی را مطالعه بفرمایید.

۲۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

فشار در برزخ‌

عالم‌ برزخ‌ در عین‌ آنکه‌ باطن‌ عالم‌ ماده‌ و محیط‌ بر آن‌ است‌ ولی دارای احکام‌، آثار و معیارهایی غیر از احکام‌ و آثار نظام‌ دنیوی است‌. از این‌ رو، انسان‌ با ورود به‌ عالم‌ برزخ‌ با نظام‌ و معیارهای جدید و ناشناخته‌ای مواجه‌ می شود. انسانی که‌ در زندگی دنیوی موفق‌ به‌ تجرید و انقطاع‌ نشده‌ و اسیر دنیا و تعلقات‌ آن‌ است‌ با داخل‌ شدن‌ به‌ برزخ‌ و مواجه‌ شدن‌ با آن‌ احکام‌ و آثار نه‌ تنها با یک‌ نظام‌ ناشناخته‌ روبرو شده‌ بلکه‌ با از دست‌ دادن‌ مأنوس‌های دنیوی، در وحشت‌ می افتد و با فقدان‌ آنچه‌ که‌ او با آنها مأنوس‌ بوده‌ و تنهایی خود را با آنها جبران‌ کرده‌ و هستی و بقای خود را با آنها و در آنها می دید، در فشار قرار می گیرد، فشاری که‌ توصیف‌ کردنی نیست‌، وضعیتی معلق‌ توأم‌ با وحشت‌ و غربت‌، گویی در معرض‌ خطر قرار گرفته‌ و مثل‌ اینکه‌ خود را ندارد و در حال‌ از دست‌ دادن‌ خویش‌ است‌. این‌ وضعیت‌ و حالات‌ در بدو ورود دست‌ به‌ دست‌ هم‌ داده‌ و دهشت‌، وحشت‌، سختی و فشار به‌ خصوصی را برای انسان‌ پیش‌ می آورد.

 

منبع: https://t.me/ayatollahshojaee

۰ نظر
حسین

تذکره-۱

۰ نظر
حسین

روح یا حقیقت انسان

آنچه در بدن انسانی دمیده شده است، از یک حقیقت برتر و بالاتری می باشد که به حضرت حق منسوب بوده و نزدیک ترین مخلوق به اوست و آن «روح خدا» ست.آنچه بعد از تسویه ی خلقت مادی بدن از جانب خدای متعال در آن دمیده شده، از «روح خدا» ست، نه عین «روح خدا» ست و نه غیر آن و جدا از آن. عین آن نیست و غیر آن هم نیست، بلکه صورت نازله ای است از آن. آن نیست، بلکه تنزّل یافته و محجوب گشته ی آن هست.  عین «روح خدا» در صورت اصلی آن نیست بلکه تنزّل یافته ای از آن هست.

اصل روح دمیده شده در بدن، همان «روح خدا» ست که اقرب مخلوقات به حق، و مظهر و مجلای وجه الله و اسما و صفات اوست و به همین لحاظ هم به او نسبت داده شده و روح خدا «روحی» نامیده شده است. بنابراین در مقام شناخت اصل انسان، لازم است «روح خدا» را که حقیقت اصلی روح انسان و اصل و صورت اصلی و اولیه انسان است و همان حقیقت پشت حجاب هر انسانی است بهتر و بیشتر بشناسیم تا بدانیم که :چه بوده ایم؟ و چه حجابهایی برداشته و چه تنزلها داشته و در چه مرحله ای قرار گرفته ایم؟

روح از امر پروردگار می باشد. «امر» پروردگار همان اراده ی نافذ اوست که مساوی با به وجود آمدن چیزی است که امر یا اراده ی حق به آن تعلّق یافته است. هیچگونه فاصله ای بین «امر» و بین تحقّق شیء نیست.«روح» و هر «موجود امری» و عالم امر و کلّ آن و موجودات آن به «امر» پروردگار و به مجرّد اراده ی او تحقّق می یابند. عالم امر یا عوالم امر و موجودات و حقایق آنها و از جمله «روح»، جلوات اراده ی حضرت حق اند.

و به لحاظ اینکه در تحقق یافتن آنها ، قوه و استعداد قبلی و ماده ی قبلی و تحوّل و تبدّل و حرکت و زمان و شرایط قبلی و نظایر اینها لازم نیست و تنها «امر» و «اراده» کافی است؛ طبعاً عالم امر و موجودات آن و همچنین «روح» که از «امر» است و از موجودات امری است، از ماده و حرکت و تدریج و زمان و سایر لوازم و آثار ماده، پاک و مجرّد می باشد و فوق ماده و مادیات و فوق زمان و زمانیات هستند.

بعضی از آیات قرآنی این مخلوق را که «روح» نامیده شده، به قدس و طهارت از عیوب وجودی و از نقایص و نواقصی که در مراتب نازله ی وجود هست، متصف نموده، و سعه ی وجودی و کمالات وسیع داشتن این مخلوق را بیان می کند. و علاوه بر این، همین مخلوق را وسیله ی تأیید الهی بیان نموده و سبب و مجرای افاضات و عنایات خاصه ی الهی نسبت به عیسی بن مریم ذکر می کند، به طوری که در برخی از آیات وسیله  تأییدات الهی بودن آن را نسبت به مؤمنین و بندگان صالح نیز ذکر کرده است.

از جمله اوصاف و خصوصیات این مخلوق که  به نام «روح» در قرآن یاد شده، این است که این مخلوق در بین این همه مخلوقات به حضرت حق نسبت داده شده و روح خدا بیان گردیده است. به این معنی که مخلوق بی واسطه ی او و ظهور تام و کامل همه ی اسما و صفات او بوده و همه ی اسمای حسنی و صفات علیای حق در این مخلوق به نحو بهتر و کامل تر و جامع تری جلوه کرده و از سعه ی وجودی خاصی برخوردار می باشد. این مخلوق در بین مخلوقات، جلوه ی کامل و جامع وجه حق بوده و وجه الهی در آن متجلی بوده و به یک نظر در عالم خلق و در عالم وجود و هستی، همان وجه الله می باشد که خبر از جمال و کمال او می دهد و خلیفه ی اوست.

«روح» در عین انتسابش به مبدأ متعال، از مبدأ متعال بوده و از او قوام وجودی می گیرد و به او قائم است. با دقت و تأمل در تعبیرات و نکات و اشارات برخی آیات قرآنی معلوم می شود یک نوع تلازم و معیّت و اتحاد و وحدت ، آن هم به صورت اصل و فرع و یا باطن و ظاهر و متجلّی و جلوه، بین «روح» یا حقیقت انسان، و ملائکه وجود دارد و نزول و عروج ملائکه و ارسال آنها بدون نزول و عروج و ارسال «روح» نخواهد بود.

«روح» در مظاهر ملائکه به ظهور رسیده و ظاهر می گردد و در مجالی آنها متجلّی است و ملائکه جلوه های «روح» هستند. «روح»، اصل و باطن ملائکه بوده و ملائکه فروع و جناحها و ظهورات متنوع و مختلف «روح» هستند، نزول و عروج «روح» هم هست؛ زیرا که «روح» اصل و باطن آنها و قوام و حقیقت آنهاست که با آنها در همه ی احوال خواهد بود و اصولاً اصل وجود ملائکه به لحاظ اینکه جلوات و ظهورات «روح» می باشند، بدون روح و با حذف آن به لحاظ اینکه باطن و حقیقت و اصل ملائکه است، مفهومی نخواهد داشت. ( دقت شود)

خداوند در آیه ی 2 سوره نحل می فرماید:

« یُنَزِّلُ الْمَلَائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ »؛

یعنی: " خدای متعال ملائکه را با معیّت «روح» از امر خود به سوی آنانی که می خواهد نازل می گرداند"

در این آیه علاوه بر اشاره به تلازم و معیت بین «روح» و ملائکه در تنزیل و ارسال به سوی انبیا علیهم السلام و علاوه بر اشاره به اینکه «روح» از «امر» خدای متعال است و این تنزیل از «امر» به سوی «خلق» است، به نکته دقیق دیگری که در شناخت مخلوق، یعنی «روح» مؤثر است نیز اشاره می فرماید. و آن این است که :

تنزیل و ارسال خدای متعال در اصل، متوجه «روح» و سپس متوجه ملائکه است و تنزیل و ارسال ملائکه با تنزیل و ارسال روح تحقق می پذیرد و آنچه یا آنکه در حقیقت و در اصل، فرستاده می شود و فرود می آید، «روح» بوده و ملائکه هم با ارسال آن، ارسال می شوند و فرود می آیند. یعنی جان ملائکه و روح آنها همان «روح» است و ملائکه عبارتند از جناحها و جلوات آن، و مشیت خدای متعال در تنزیل و ارسال، در مرحله ی اول و در اصل، به ارسال «روح» و سپس به تبع آن به ارسال ملائکه ، تعلق می یابد.

 

منبع:

https://t.me/ayatollahshojaee

کتاب مقالات؛ جلد اول.

 

۰ نظر
حسین