بیاناتی از حضرت آیت الله محمد شجاعی (ره)

با سلام، در این وبلاگ می توانید مطالب مرتبط با مرحوم حضرت آیت الله استاد محمد شجاعی را مطالعه بفرمایید.

۲۲ مطلب با موضوع «سخنرانی :: حکمت» ثبت شده است

بقیة الله

 

جلسه اول

 

 

جلسه دوم

 

 

 

۰ نظر
حسین

شوق لقا الله

بسم الله الرحمن الرحیم


شوق لقای محبوب آرزوی مخصوصی است که به دنبال شوق لقاء می‌آید، و اختصاص به مشتاقان لقای محبوب دارد و برای دیگران این آرزو نه تنها وجود ندارد، بلکه کاملا ناشناخته و حتی نامفهوم است و نمی‌توانند بفهمند که چگونه می‌شود انسان را چنین آرزویی باشد.

این آرزو آرزوی مرگ است.

مرگ برای آنان آرزوست. در تفسیر قمی در ذیل آیه ۶ سوره جمعه که  می‌فرماید: "قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم اولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین" آورده است که:

"ان فی التوراة مکتوب: اولیاء الله یتمنون الموت"   

(نقل از تفسیر المیزان، ج ۱۹، ص ۳۱۱)

یعنی در تورات نوشته شده است که: اولیاء و دوستداران خدای متعال مرگ را آرزو می‌کنند.

گرچه " مُحبّین واله " به لحاظ معرفت، طهارت و انقطاعی که دارند، در حیات دنیوی خویش شاهد “وجه الله” اند و محبوب آنان در همین جا هم مشهود آنان است، اما هر چه باشد، بالاخره حجاب بدن به جای خود حساب خود را خواهد داشت، و بود و نبود آن یکی نخواهد بود، و شهودی که قبل از انقطاع از بَدَن هست، با شهودی که بعد از انقطاع از بَدَن حاصل می شود، از زمین تا آسمان فاصله دارد. از زمین ناسوت تا آسمانِ ملکوت. (دقت شود)

موطن اصلی شهود و لقاء، یعنی آن موطن که خدای متعال به مشیت خود آن را موطن مخصوص شهود و لقاء، و به عبارت دیگر موطن شهود مخصوص و لقاء مخصوص قرار داده است، موطن بعد از مرگ است که با مرگ و خروج از دنیا می‌شود به آن رسید، البته برای اهل آن.

نمی‌دانم در جمله‌ای که رسول اکرم صلی الله علیه و اله در اواخر عمر خویش به امیرالمومنین علیّ بن ابیطالب صلوات الله علیه فرمود دقت کرده‌ای؟! آنجا که فرمود:

"یا علی اِنّی خُیّرت بین خزائن الدّنیا و الخلود فیها او الجنة فاخترت لقاء ربّی و الجنّه"

(بحار، ط ج، ج۲۲، ص ۴۶۶)

یعنی "یا علی حقیقت این است که من مخیّر گردیدم بین خزاین دنیا و خلود در آن و بین بهشت و من لقای پروردگار خویش و بهشت را اختیار کردم."

و نمی دانم در جمله معروف از حضرت مولی الموحّدین صلوات الله علیه به هنگامی که شمشیر در حال نماز برسرش فرود آمد به زبان آورد تامل کرده‌ای؟!

آنجا که فرمود:

"فُزت و ربّ الکعبه"

یعنی قسم به پروردگار کعبه که فائز گشتم.

فائز گشتن، به مقصد و مقصود رسیدن است. (دقت کن)

۰ نظر
حسین

حکمت ۲۰

بسم الله الرحمن الرحیم

از حِکم حضرت امیرمومنان صلوات الله علیه و سلامه علیه


 

وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یَرْضَاهُ صَاحِبُهُ لِنَفْسِهِ وَ [یَکْرَهُهُ‏] یُکْرَهُ لِعَامَّةِ الْمُسْلِمِینَ،

از سه چیز مى ‏فرماید بترس: یکى این که برحذر باش از هر کارى که انسان راضى مى ‏شود براى خودش ولى براى بقیه مردم راضى نمى ‏شود. از این بترس که چیزى را فقط براى خودت بخواهى و براى دیگران آن را نخواهى.

این یک جمله به ظاهر خیلى خلاصه و ساده است ولى هزاران مسئله است که قسمت مهمى از گرفتاریهاى اخروى و هلاکت اخروى انسانها از این باب است. بعداً فکر کنید که [این مساله] در ما چگونه است. مى‏گوید بترس از هر عملى که انسان آن را براى خودش مى خواهد ولى براى بقیه مردم آن را نمى‏ خواهد.

وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یُعْمَلُ بِهِ فِی السِّرِّ وَ یُسْتَحَیی مِنْهُ فِی الْعَلَانِیَة، بترس از هر عملى که در خفى عمل مى‏ شود ولى از عمل کردن به آن در آشکارا انسان حیا مى کند!

هر عملى را دیدید که در آشکارا نمى ‏توانید عمل بکنید ولى در خلوت عمل مى‏ کنید از آن بترسید. این خیلى جمله عجیبى است. اگر کسى بخواهد به این عمل بکند چیز عجیبى مى ‏شود. ببینید چقدر انسان اصلاح مى ‏شود و چقدر تحذیر مى ‏شود از این که آن را عمل بکند. بترس از عملى که در خلوت انجام مى ‏گیرد ولى حیا مى ‏شود، انسان آن را در غیرخلوت انجام بدهد، از این نوع عمل بترسید. ببینید چقدر انسان باید تجدیدنظر بکند اگر بخواهد به این عمل بکند.

حالا چرا مى‏ گوید بترس؟ چون اینها افتضاح ‏آور است. یعنى اگر بنا باشد در روز فضیحت عمل انسانها را آشکار بکند که خواهد کرد، اینها براى آنوقت هاست. مى ‏گوید بترس از چیزى که در خفى عمل مى‏ شود ولى انسان حیا مى ‏کند که آن را در علن عمل بکند. یعنى هرچه مى‏ کند طورى باشد که اگر در علن هم باشد اشکال نداشته باشد.

بعد مى ‏فرماید: وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ أَنْکَرَهُ أَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ، بترس از هر عملی که وقتی صاحب آن عمل از عملش سوال می شود، یا انکار مى ‏کند یا عذر مى ‏آورد.

ببینید حضرت على علیه ‏السلام چه نصیحت‏ها به حارث مى ‏کند. ببینید حارث‏ها چه شده ‏اند. بیانات امیرالمؤمنین علیه‏ السلام گفتم عجیب است. اساس اصلاح از اینجاها شروع مى ‏شود. گفتم بیان امیرالمؤمنین علیه‏ السلام بیانات مخصوص است. فلذا امثال حارث‏ها با این نصیحت‏ها که گرفته‏ اند چه شده‏ اند. هیچ عملى نکن که وقتى درباره آن از تو سؤال مى ‏کنند، بخواهى انکارش بکنى یا عذر بیاورى.

دوباره تکرار مى ‏کنم سه جمله فرمود که:

۱. بترس از آن عملى که انسان براى خودش راضى مى ‏شود براى دیگران دلش نمى ‏خواهد،
۲. بترس از هر عملى که در خفا عمل مى ‏شود ولى انسان حیا مى ‏کند از این که در آشکارا عمل بشود،
۳. بترس از هر عملى که وقتى صاحبش از آن سؤال مى ‏شود، یا انکار مى ‏کند یا عذر مى ‏آورد.

ما حالا این را بر خودمان تطبیق بکنیم: اول مى‏ گوید بترس از آن عملى که براى خودت مى‏ خواهى و براى هیچ کس دیگر نمى‏ خواهى. خیلى چیز عجیبى است. ترسش براى این است که افتضاحش را خدا در قیامت پیش آورد! در دعا هم مى ‏خوانیم ربّنا لا تفضحنا فى الدنیا و الاخره علی رؤس الاشهاد. یک مقام بعد از مردن در قیامت مقام فضیحت است. کسانى را که خدا بخواهد، همه چیزشان را همه مى ‏دانند. آن خودش از جهنم هم بدتر است، فضیحت است. منتها کسانى را که مى ‏خواهد ستر مى ‏فرماید. لاتفضحنا علی رؤس الاشهاد.

در روایت هست امام صادق علیه‏ السلام فرموده: اگر کسانى بدانند عرض اعمال و فضیحت چیست از همین حالا عقل از سرشان مى پرد و به کوهها مى ‏روند و زندگى را ترک مى ‏کنند. اگر بدانند چه مى شود.

۰ نظر
حسین