بیاناتی از حضرت آیت الله محمد شجاعی (ره)

با سلام، در این وبلاگ می توانید مطالب مرتبط با مرحوم حضرت آیت الله استاد محمد شجاعی را مطالعه بفرمایید.

۱۹ مطلب با موضوع «سخنرانی :: معاد» ثبت شده است

روح یا حقیقت انسان

آنچه در بدن انسانی دمیده شده است، از یک حقیقت برتر و بالاتری می باشد که به حضرت حق منسوب بوده و نزدیک ترین مخلوق به اوست و آن «روح خدا» ست.آنچه بعد از تسویه ی خلقت مادی بدن از جانب خدای متعال در آن دمیده شده، از «روح خدا» ست، نه عین «روح خدا» ست و نه غیر آن و جدا از آن. عین آن نیست و غیر آن هم نیست، بلکه صورت نازله ای است از آن. آن نیست، بلکه تنزّل یافته و محجوب گشته ی آن هست.  عین «روح خدا» در صورت اصلی آن نیست بلکه تنزّل یافته ای از آن هست.

اصل روح دمیده شده در بدن، همان «روح خدا» ست که اقرب مخلوقات به حق، و مظهر و مجلای وجه الله و اسما و صفات اوست و به همین لحاظ هم به او نسبت داده شده و روح خدا «روحی» نامیده شده است. بنابراین در مقام شناخت اصل انسان، لازم است «روح خدا» را که حقیقت اصلی روح انسان و اصل و صورت اصلی و اولیه انسان است و همان حقیقت پشت حجاب هر انسانی است بهتر و بیشتر بشناسیم تا بدانیم که :چه بوده ایم؟ و چه حجابهایی برداشته و چه تنزلها داشته و در چه مرحله ای قرار گرفته ایم؟

روح از امر پروردگار می باشد. «امر» پروردگار همان اراده ی نافذ اوست که مساوی با به وجود آمدن چیزی است که امر یا اراده ی حق به آن تعلّق یافته است. هیچگونه فاصله ای بین «امر» و بین تحقّق شیء نیست.«روح» و هر «موجود امری» و عالم امر و کلّ آن و موجودات آن به «امر» پروردگار و به مجرّد اراده ی او تحقّق می یابند. عالم امر یا عوالم امر و موجودات و حقایق آنها و از جمله «روح»، جلوات اراده ی حضرت حق اند.

و به لحاظ اینکه در تحقق یافتن آنها ، قوه و استعداد قبلی و ماده ی قبلی و تحوّل و تبدّل و حرکت و زمان و شرایط قبلی و نظایر اینها لازم نیست و تنها «امر» و «اراده» کافی است؛ طبعاً عالم امر و موجودات آن و همچنین «روح» که از «امر» است و از موجودات امری است، از ماده و حرکت و تدریج و زمان و سایر لوازم و آثار ماده، پاک و مجرّد می باشد و فوق ماده و مادیات و فوق زمان و زمانیات هستند.

بعضی از آیات قرآنی این مخلوق را که «روح» نامیده شده، به قدس و طهارت از عیوب وجودی و از نقایص و نواقصی که در مراتب نازله ی وجود هست، متصف نموده، و سعه ی وجودی و کمالات وسیع داشتن این مخلوق را بیان می کند. و علاوه بر این، همین مخلوق را وسیله ی تأیید الهی بیان نموده و سبب و مجرای افاضات و عنایات خاصه ی الهی نسبت به عیسی بن مریم ذکر می کند، به طوری که در برخی از آیات وسیله  تأییدات الهی بودن آن را نسبت به مؤمنین و بندگان صالح نیز ذکر کرده است.

از جمله اوصاف و خصوصیات این مخلوق که  به نام «روح» در قرآن یاد شده، این است که این مخلوق در بین این همه مخلوقات به حضرت حق نسبت داده شده و روح خدا بیان گردیده است. به این معنی که مخلوق بی واسطه ی او و ظهور تام و کامل همه ی اسما و صفات او بوده و همه ی اسمای حسنی و صفات علیای حق در این مخلوق به نحو بهتر و کامل تر و جامع تری جلوه کرده و از سعه ی وجودی خاصی برخوردار می باشد. این مخلوق در بین مخلوقات، جلوه ی کامل و جامع وجه حق بوده و وجه الهی در آن متجلی بوده و به یک نظر در عالم خلق و در عالم وجود و هستی، همان وجه الله می باشد که خبر از جمال و کمال او می دهد و خلیفه ی اوست.

«روح» در عین انتسابش به مبدأ متعال، از مبدأ متعال بوده و از او قوام وجودی می گیرد و به او قائم است. با دقت و تأمل در تعبیرات و نکات و اشارات برخی آیات قرآنی معلوم می شود یک نوع تلازم و معیّت و اتحاد و وحدت ، آن هم به صورت اصل و فرع و یا باطن و ظاهر و متجلّی و جلوه، بین «روح» یا حقیقت انسان، و ملائکه وجود دارد و نزول و عروج ملائکه و ارسال آنها بدون نزول و عروج و ارسال «روح» نخواهد بود.

«روح» در مظاهر ملائکه به ظهور رسیده و ظاهر می گردد و در مجالی آنها متجلّی است و ملائکه جلوه های «روح» هستند. «روح»، اصل و باطن ملائکه بوده و ملائکه فروع و جناحها و ظهورات متنوع و مختلف «روح» هستند، نزول و عروج «روح» هم هست؛ زیرا که «روح» اصل و باطن آنها و قوام و حقیقت آنهاست که با آنها در همه ی احوال خواهد بود و اصولاً اصل وجود ملائکه به لحاظ اینکه جلوات و ظهورات «روح» می باشند، بدون روح و با حذف آن به لحاظ اینکه باطن و حقیقت و اصل ملائکه است، مفهومی نخواهد داشت. ( دقت شود)

خداوند در آیه ی 2 سوره نحل می فرماید:

« یُنَزِّلُ الْمَلَائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ »؛

یعنی: " خدای متعال ملائکه را با معیّت «روح» از امر خود به سوی آنانی که می خواهد نازل می گرداند"

در این آیه علاوه بر اشاره به تلازم و معیت بین «روح» و ملائکه در تنزیل و ارسال به سوی انبیا علیهم السلام و علاوه بر اشاره به اینکه «روح» از «امر» خدای متعال است و این تنزیل از «امر» به سوی «خلق» است، به نکته دقیق دیگری که در شناخت مخلوق، یعنی «روح» مؤثر است نیز اشاره می فرماید. و آن این است که :

تنزیل و ارسال خدای متعال در اصل، متوجه «روح» و سپس متوجه ملائکه است و تنزیل و ارسال ملائکه با تنزیل و ارسال روح تحقق می پذیرد و آنچه یا آنکه در حقیقت و در اصل، فرستاده می شود و فرود می آید، «روح» بوده و ملائکه هم با ارسال آن، ارسال می شوند و فرود می آیند. یعنی جان ملائکه و روح آنها همان «روح» است و ملائکه عبارتند از جناحها و جلوات آن، و مشیت خدای متعال در تنزیل و ارسال، در مرحله ی اول و در اصل، به ارسال «روح» و سپس به تبع آن به ارسال ملائکه ، تعلق می یابد.

 

منبع:

https://t.me/ayatollahshojaee

کتاب مقالات؛ جلد اول.

 

۰ نظر
حسین

جلسه چهاردهم

سلسله مباحث معـــاد از استاد فرزانه حضرت آیت الله محمد شجاعی (قَدَّسَ الله نَفسَهُ الزَّکیه)

موضوع بحث:  عالم عتاب
 

بسم الله الرحمن الرحیم
 
شرح کردیم که جسم چگونه حرکت میکند و روح در برزخ چگونه تکامل پیدا میکند و روح و بدن چگونه وارد عالم حشر میشوند و چگونه به هم دیگر میرسند.
به حساب قانون تحول و اینکه هر کسی به نوعی تحول خودش را ادامه میدهد ، وقتی برزخ تمام شد و زندگی برزخی برای انسانها خاتمه پیدا کرد ، از اینطرف هم خلقت متحول می شود و اول قیامت پیش می آید ، این کره زمین و کرات دیگر به شکل دیگری در می آیند و بدنی ترتیب داده میشود (با شرحی که در جلسات گذشته گفتیم) برای آن روحی که از عالم برزخ وارد قیامت میشود. روح عالم برزخ را رها میکند و مثل مردن در دنیا وارد یک صحنه دیگر و یک عالم دیگر خواهد شد که "عالم سوم" از سیر انسان است.
" عالم اول همین زندگی دنیوی است , بعد نظام دیگر به نام برزخ , و زمانی که عالم برزخ تمام شد وارد عالم دیگری خواهد شد به نام عالم اول قیامت "
به حساب بحثهائی که کردیم گفتیم هر انسانی با هر شکلی که وارد عالم برزخ شد ، طبق همان شکل برزخ او را پیش می برد و آن روح به تکامل خود ادامه می دهد. گفتیم که آن حرف غلط را هم فراموش کنید که میگویند در برزخ تکامل نیست ، خیر تحول هست ، ولی تحول اختیاری نیست. هر کس طبق مسیری که در این دنیا انتخاب کرده در برزخ تحول دارد. " مسیر را نمیشود عوض کرد "

۰ نظر
حسین

عمومیت معاد

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آیات قرآن، معاد و برگشت به سوی خداوند سبحان، یک مسئله کلی و عام بوده و مخصوص انسان نیست. با دقّت و تدبّر در نکات و تعبیرات قرآن، به این حقیقت پی می بریم که آفرینش و ایجاد هر موجودی، ملازم با برگشت دادن آن است.   یعنی، اعطای وجود به هر موجودی از جانب حضرت حق، توأم با خصوصیت عود، سیر و حرکت آن به سوی او است و وجود هر موجودی، در سیر و برگشت به سوی خداوند را اقتضا می کند.به عبارت دیگر، مبدأ متعال در متن ذات هر موجودی، این برگشت و حرکت را قرار داده است. به بیان سوم، هستی از خداوند، سرچشمه می گیرد و به سوی او بازگشت می کند و این برگشت و عود براساس عشق هر موجودی نسبت به کمال بالاتر و در نهایت نسبت به کمال بی نهایت است.

هر موجودی به تناسب رتبه وجودی خود، از شعور برخوردار است و قبل از هر چیز، رو به جمال مطلق و خیر محض دارد و او را می یابد و چون می یابد، به او عشق می ورزد و به سوی او در حرکت است.

در اینجا به بعضی از آیات قرآنی - که دلالت بر عمومیت و کلیت معاد دارد اشاره می شود:

١.  اللَّهُ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ    (سوره روم، آیه ١١)  

خدای متعال خلق را آغاز می کند و سپس آن را اعاده و برگشت می دهد و سپس شما انسان ها به سوی خداوند برگشت داده می شوید.

این آیه با توجّه به برگشت کلی، مسئله معاد انسان ها را به آنان خاطر نشان ساخته، این حقیقت را بیان می کند که براساس قانون کلی  اعاده ، مستثنا بودن انسان ها مفهومی ندارد.

 

٢.  أَوَلَمْ یَرَوْا کَیْفَ یُبْدِءُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ إِنَّ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ، قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشی ء النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ    (سوره عنکبوت، آیه ۱۹ و ۲۰)

آیا ندیده اید که خداوند، چگونه آفرینش را آغاز می کند، سپس آن را باز می گرداند؟ در حقیقت، این (کار) بر خدا آسان است. بگو: در زمین بگردید و بنگرید چگونه آفرینش را آغاز کرده است. سپس (باز) خدا است که نشئه آخرت را پدید می آورد. خدا است که بر هر چیزی توانا است.

دقت و تامل در این دو آیه، که در مورد ارشاد مردم و سرزنش غافلان از برگشت به سوی خداوند می باشد، بیانگر این موضوع است که خداوند متعال، می خواهد این حقیقت را به انسان ها بفهماند که چون همه خلقت براساس مشیت حق و اراده او، به سوی او در حرکت و برگشت اند و این یک سنت کلی حاکم در وجود است،شما انسان ها نیز از این قانون کلی مستثنا نیستید، بلکه قطعه ای از هستی می باشید که به سوی او برمی گردید.

 

٣.  قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ قُلْ اللَّهُ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ فَأَنّی تُؤْفَکُونَ  (سوره یونس، آیه ٣۴)

رسول خدا به مشرکان بگو: آیا از شریکان تخّیلی و مصنوع شما، چنین موجودی پیدا می شود که خلق و ایجاد کند و سپس آنچه را که خلق کرده است، اعاده و برگشت دهد؟ به آنان بگو: این خدای متعال است که خلق می کند و سپس خلق را اعاده و برگشت می دهد.

در این آیه، علاوه بر اشاره بر اصل اعاده کل هستی، به این حقیقت هم اشاره شده که این برگشت و معاد، یکی از مظاهر قدرت مطلقه خداوند سبحان است. این آیات و آیات فراوان دیگر، حکایت از این حقیقت می کند که خلق هر موجودی و هر مخلوقی، به دنبال خود اعاده آن موجود و مخلوق را می آورد. به عبارت دیگر،  اراده و مشیّت حق ، اعاده هر مخلوق و برگشت دادن هر موجودی است که پا به عرصه وجود می گذارد و این مسئله منحصر در انسان نیست.

 

ر.ک: بازگشت به هستی، صص ۵۲-۵۴.

۰ نظر
حسین