بیاناتی از حضرت آیت الله محمد شجاعی (ره)

با سلام، در این وبلاگ می توانید مطالب مرتبط با مرحوم حضرت آیت الله استاد محمد شجاعی را مطالعه بفرمایید.

۲۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

یادبود

۱ نظر
حسین

حقیقت مرگ

حقیقت‌ مرگ‌ که‌ برهم‌ زننده‌ لذت‌ها و شادمانی‌ دنیوی ‌و تیره‌کننده‌ خواهش‌های‌ نفسانی‌ و دورکننده‌ از مقصدهای‌ این‌ جهانی ‌بوده‌ و با آمدنش‌ کاری‌ بزرگ‌ پیش ‌آمده‌ و حادثی‌ سترگ‌ را به ‌همراه‌ دارد چیست‌؟ آیا مرگ‌ انهدام‌ و نیستی‌ است‌ یا سرفصلی‌ برای‌ بازگشت‌ به‌ سوی‌ خدا؟
 
قرآن‌ کریم‌ از مرگ‌ باعنوان‌ «توّفی‌» یاد کرده‌ است‌. این‌ واژه‌ در لغت‌ به‌ معنای‌ گرفتن‌ چیزی‌ است‌ به‌طور تمام‌ و کمال‌. به‌ عبارت‌ دیگر، در زبان‌ عربی‌، هرگاه‌ کسی‌ چیزی ‌را به‌ کمال‌ و تمام‌ و بدون‌ هیچ‌ کم‌ و کاستی‌ دریافت‌ کند، این‌ کلمه‌استفاده‌ می‌شود.

به‌ این‌ آیه‌ توجه‌ کنید:
«اَللّه‌ُ یَتَوفَّی‌ الانْفُس‌ حین‌َ مَوِتها وَالَّتی‌ لَم‌ تَمُت‌ فی‌ مَنامِها فَیُسمِک‌َ الَّتی‌قَضی‌ عَلَیها المَوت‌ُ وَیُرسِل‌ُ الاُخری‌ اِلی‌ أَجَل‌ٍ مُسَّمی‌»

«خدا روح‌ مردم‌ را هنگام‌ مرگشان‌ به‌ تمامی‌ باز می‌ستاند، و (نیز)روحی‌ را که‌ در (موقع‌) خوابش‌ نمرده‌ است‌ می‌گیرد، پس‌ آن‌ (نفسی‌)  که‌ مرگ‌ را بر او واجب‌ کرده‌ نگاه‌ می‌دارد و آن‌ دیگر (نفس‌ها) را تا هنگامی‌ معین‌ (به‌ سوی‌ زندگی‌ دنیا) باز پس‌می‌فرستد.» 

دراین‌ آیه‌ هم‌ مرگ‌ و هم‌ خواب‌ که‌ شباهتی‌ به‌ مرگ‌ دارد به‌«توفی‌» و سپس‌ به‌ «امساک‌» تعبیر شده‌، نه‌ به‌ «قبض‌». 
و نیز‌ موت‌ را وصفی‌ برای‌ روح‌ شمرده‌ یعنی‌ روح‌ به‌ وسیله‌ موت‌ ، بدن‌ مادی‌ را ترک‌ کرده‌ و وفات‌ می‌کند. 
به‌ بیان‌ دیگر، آنچه‌ از این‌ آیه‌ و مشابه‌ آن‌ استفاده‌ می‌شود آن‌ است‌ که‌ مرگ‌، تحویل‌ گرفتن‌ است‌، یعنی ‌آدمی‌ هنگام‌ مرگ‌ با تمام‌ شخصیتش‌ ـ که‌ همان‌ روح‌ اوست‌ ـ دراختیار مأموران‌ الهی‌ قرار گرفته‌ و آنان‌ انسان‌ را دریافت‌ می‌کنند.

بنابراین‌:
اولاً، مرگ‌ از دیدگاه‌ اسلام‌، نیستی‌ و نابودی‌ نیست‌ بلکه‌ انتقال‌ ازعالمی‌ به‌ عالم‌ دیگر بوده‌ و در حقیقت‌ روز مرگ‌، روز بازگشت‌ به‌ خداو سوق‌ به‌ سوی‌ اوست‌.

ثانیاً، از آنجا که‌ روح‌ از عالَم‌ مجردات‌ بوده‌ و از موطن‌ اصلی ‌خود به‌ نظام‌ مادی‌ و دنیای‌ خاکی‌ هبوط‌ کرده‌ است‌، با مرگ‌، روح‌ به‌ سوی‌  موطن‌ اصلی‌اش‌  قدمی‌ بزرگ ‌برداشته‌ و به‌ آن‌ جهت‌ با تحولی‌ عظیم‌ حرکت‌ می‌کند.

به‌ بیان‌ دقیق‌تر،انسان‌ ممزوج‌ از یک‌ اصل‌ و یک‌ فرع‌ می‌باشد. اصل‌، روح‌ و فرع‌ بدن‌ آدمی‌ است‌، روح‌ که‌ حقیقت‌ اصلی‌ انسان‌ است‌ از عالم‌ مجردات‌ بوده‌ و به‌ عالم‌ مادی‌ هبوط‌ کرده‌ است‌، از آنجا که‌ انسان‌ از ابتدای‌ خلقتش‌ در روی‌ زمین‌ به‌ سوی‌ خداوند در حرکت‌ است‌، با مرگ‌، سر فصل‌ خاصی‌ از این‌ حرکت‌ را در سیر به‌ سوی خداوند شروع‌ می‌کند و براساس‌ آن‌، تفریق‌ و جدایی‌ میان‌ روح‌ مجرد و بدن‌ خاکی‌ افتاده‌ و با مرگ‌، روح‌ به‌ منزلی‌ از منزل‌هایی‌ ـ که‌ در مسیرحرکتش‌ به‌ سوی‌ موطن‌ اصلی‌ و اولی‌ خود وجود دارد ـ برمی‌گردد.

امام‌ صادق‌ (علیه‌السلام‌) این‌ حقیقت‌ را چنین‌ توضیح‌ می‌دهند:
«... و به‌ این‌ ترتیب‌ انسان‌ از دو شأن‌ دنیا و آخرت‌ خلق‌ شده‌ است‌.
هنگامی‌ که‌ خداوند این‌ دو شأن‌ را با هم‌ گرد آورد، حیات‌ انسان‌ درزمین‌ مستقر می‌شود، زیرا حیات‌ از شأن‌ آسمان‌ به‌ شأن‌ دنیا نزول‌ کرده‌ است‌ و هنگامی‌ که‌ خداوند میان‌ آن‌ دو شأن‌ مفارقت‌ ایجاد کند،آن‌ مفارقت‌، «مرگ‌» است‌ و در آن‌ حال‌، شأن‌ آخرت‌ به‌ آسمان ‌بازخواهد گشت‌،
 بنابراین‌ حیات‌ در زمین‌ است‌ و مرگ‌ در آسمان‌،و این‌ بدین‌ خاطر است‌ که‌ در هنگام‌ مرگ‌ میان‌ روح‌ و جسد (مادی‌) تفرقه‌ ایجاد می‌شود، روح‌ به‌ قدس‌ اولی‌ بازگردانده‌ می‌شود و جسد در همان‌ زمین‌ باقی‌ می‌ماند، زیرا که‌ از شأن‌ دنیاست‌
»

 

بنابراین‌، مرگ‌ « عروج‌روح‌ است‌ نه‌ انهدام ونابودی‌ و نیستی‌»

کتاب عروج روح صفحه: ۳-۲

 

منبع: https://t.me/ayatollahshojaee

۰ نظر
حسین

محضر خدا

همه جا محضر جناب اوست. ظاهر، محضر او، و باطن هم محضر اوست، و باطن، محضر خاص او .
 اگر حضور خود در محضر او را توجه داشتی، و ادب این محضر را به جا آوردی، از عنایات برخوردار گشتی، و اگر از حضور خود در محضر او غفلت نمودی، و ادب این محضر را به جا نیاوردی، نه تنها از عنایات محروم شدی، بلکه، جزای بی ادبی خویش دیدی، و رد باب گردیده، و دور افتادی.

مقالات، جلد سوم 

۰ نظر
حسین