بیاناتی از حضرت آیت الله محمد شجاعی (ره)

با سلام، در این وبلاگ می توانید مطالب مرتبط با مرحوم حضرت آیت الله استاد محمد شجاعی را مطالعه بفرمایید.

۲۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

طهارت

لازم است سالک، در مراقبت بر «طهارت دائم» مسامحه نکند و به خود اجازه ندهد که بی طهارت بماند؛ حتّی به هنگام خواب هم در حال طهارت باشد؛ یعنی در حال طهارت به خواب برود.

اگر انسان در حال طهارت به خواب رود، روح وی صلاحیّت و آمادگی خاصّی خواهد داشت؛ و با نورانیّت و صفای مخصوصی روی به عوالم بالا خواهد آورد؛ و از برکات جوار حضرت معبود، و افاضات مقام ربوبی بهره مند خواهد شد. 
این از یک سو، و از سوی دیگر، در پناه حفظ خدای متعال، از دخالتهای شیطانی و لطمات جنود او محفوظ خواهد ماند.

برگرفته از کتاب مقالات، جلد سوم

۰ نظر
حسین

بی حالی

علل شکستن توبه و بی حالی در عبادات؛

علت اول:

اولین چیزی که سبب می شود و علت این معنا می شود که  توبه ها و بازگشتهای انسان ادامه نداشته باشد و در عبادات حال راز و نیاز نداشته باشد گناهان است. گناهان گذشته و حال.
باید اولا گناهان فعلی ترک شود و ثانیا برای گذشته استغفار و ندامت متناسب به عمل بیاید.

علت دوم:

خفیف شمردن حق بندگی و عبودیت

( اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیْتَنی مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ؛ فَاَقْصَیْتَنی - شاید دیده ای سبک شمرده ام حقت را، پس دورم کرده ای. دعای ابوحمزه ثمالی)
یعنی انسان در امور دنیوی اهتمام زیاد داشته باشد ولی امور بندگی را سرسری بگیرد (دقت کنید که بحث در ترک بندگی نیست بحث در این است که انسان حق بندگی را خفیف شمارد)

۰ نظر
حسین

پرگویی

رذیله پرگویى، موجب قساوت قلب است.

شهوت سخن، سخن بى فایده، و بیش از مقدار لازم حرف زدن، موجب قساوت قلب سالک مى ‏گردد، و این موضوع بطورى که قبلا اشاره کردیم، براى یک سالک از مصائب بزرگ است. زیرا اگر قلب سالک قلب قاسى و ناخاشع باشد، و پذیراى تصرفات مقام ربوبى نباشد، از تحرک و تحول مى ‏ماند، و از قبول افاضات ،محروم مى‏ گردد و در نتیجه، سلوک الى الله که باید با قلب و از طریق آن باشد، به تحقق نمى ‏رسد، و به بیانى، جهد سالک جهد بى توفیق مى‏ شود.

جهد بى توفیق جان کندن بود             ز ارزنى کم گرچه صد خرمن بود      
جهد بى توفیق خود کس را مباد          در جهان و الله أعلم بالرشاد
(دفتر سوم مثنوى)

در اصول کافى از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه نقل مى‏ کند که فرمود: «کان المسیح علیه السلام یقول: لا تکثر واالکلام فى غیرذکر الله فان الذین یکثر ون الکلام فى غیر ذکر الله قاسیة قلوبهم ولکن لا یعلمون» (اصول کافى، ج ۲، کتاب الایمان و الکفر، باب الصمت و حفظ اللسان) یعنى «حضرت مسیح علیه السلام مى ‏فرمود، در غیر ذکر خداى متعال زیاد تکلم نکنید، زیرا آنان که در غیر ذکر خدا زیاد تکلم مى‏ کنند، دلهایشان قاسى و ناخاشع است ولیکن خود آنان توجه ندارند».


هین دهان از هزل بر بنده‏اى عمو           جز حدیث روى او چیزى مگو
(دفتر سوم مثنوى)
اینها دو مورد از هلکات و تبعات رذیله پر گویى بود که با استفاده از روایات و بیانات در اینجا ذکر کردیم. غیر از اینها تبعات و مضرات زیاد در این باب هست که از اشارات آیات و روایات و أدعیه مأثوره استفاده مى‏ شود ولیکن بلحاظ اینکه شرح آنها به طول مى‏ انجامد، از ذکر آنها صرف نظر مى‏ کنیم.
ناگفته نماند که کلام ما، در تبعات و هلکات تکلم مباح و لیکن بى فایده و یا زیادتر از حد ضرورت است، نه در تبعات و مهالک تکلم حرام، و تکلم به چیزى که شرعاً حرمت دارد، مانند دروغ، تهمت، بهتان، غیبت، طعنه، شماتت، استهزاء، دشنام، و نظایر اینها از محرماتى که مربوط به تکلم، و به تعبیرى، مربوط به شرور زبان است.

تکلم حرام و انواع مختلف آن، باب جداگانه‏ اى است و داخل در حرامها یا افعال حرام است که ضرورت توبه از آنها را قبلا در یک بیان کلى بدون پرداختن به جزئیات، ذکر کردیم.

تذکر این نکته هم لازم است که معنى تکلم، مباح، این نیست که هر اندازه انسان سخن بگوید و تکلم کند، هیچ محذورى براى او نداشته باشد، بلکه، معنى مباح این است که در حد ضرورت و به مقدار لازم، مباح و مجاز است و بیش از آن، اگر چه حرام نیست و لیکن براى انسان به جاى خود تبعات و هلکاتى در سیر عبودى و گرفتاریها و سخنیهایى در آخرت پیش مى‏ آورد. دلیل این مطلب هم بیانات وارده از حضرات معصومین در ذم تکلم بى فایده و تکلم زیاد از حد لازم است که به دو مورد اشاره نمودیم و موارد دیگر را بلحاظ مراعات اختصار ذکر نکردیم و طالبین مى‏ توانند به منابع مربوط و به کتب علماى اخلاق مراجعه کنند و در بیانات وارده در این باب به دقت بپردازند.

مقالات،ج ۲

 

منبع: https://t.me/ayatollahshojaee

۰ نظر
حسین