بیاناتی از حضرت آیت الله محمد شجاعی (ره)

با سلام، در این وبلاگ می توانید مطالب مرتبط با مرحوم حضرت آیت الله استاد محمد شجاعی را مطالعه بفرمایید.

۱۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

حکمت ۱۷

بسم الله الرحمن الرحیم

   از حکمت های نورانی حضرت امیر مؤمنان علی صلوات الله و سلامه علیه

 

 " اَعظَمُ المَصائبِ وَ الشِّقاءِ اَلوَلَهُ بِالدنیا "

 غُرر و دُرر باب دنیا ج ۱ ص ۳۷۰

بزرگترین مصیبتها و بدبختی ها، شیفتگی به دنیاست. حضرت علی صلوات الله علیه می فرماید در این عالم مستی ها هست، یکی مست علم است، یکی مست علم  دانشگاهی یا غیر آن است، مست عقلش کار نمی کند؛ آنها که گرفتار مستی نمی شوند خیلی کم اند، آنها دیگر مست نیستند، علم که بالا می رود، می فهمد که چیزی نفهمیـــده، این نهـــایت دانستـــن است.

    خُرّم آنکه عجز و حیرت قوت اوست           در دو عــالم خفته  اندر ظــلّ  دوست

                                                                                                مولوی (دفترششم)

 

مواظبت کنید که اینها شما را گول نزنند، حقیقت ها عوض شدنی نیست، این جاهلان، از خود راضیان و سرمستان علم، توجیهات خودتان، غرض ورزان، صاحبان امراض، مقام پرستان، پول پرستان، مشتری طلبان، آنها که مرید می خواهند، حرف اینها شما را گول نزند.

شما را توصیه می کنم حقیقت ها را خوب یاد بگیرید، اینکه یاد گرفته اید خیلی کم است، سعی کنید بیشتر یاد بگیرید، حقیقت ها را درست یاد بگیرید، هیچ کس مجاز نیست آنها را عوض کند. دلتان به حال خودتان بسوزد، یادتان باشد به آن طرف که گذشتید دلی که سیاه است، آنجا به صورت انسان سیاه است  اگر صورت انسان را داشته باشد. اینجور آدمها را که امانات الهی را خراب می کنند، عوضی نظر می دهند، با جهل یا با غرض عوض می کنند، هیچ وقت یکی از اینها را تعریف نکنید، اشرار را تعریف نکنید.

 

از حکم حضرت امیر سلام الله علیه است: اَکبرُ الاَوزارِ تَزکیةَ الاَشرار.

بزرگترین وزرها، تعریف اشرار است؛ اشرار از هر طبقه و صنفی باشد، آنها را خوب نشان دادن؛ اینها اشرارند  آنها که با قرآن، انبیاء و حضرت سید الشهداء سلام الله علیه، باخون حضرت یحیی سلام الله علیه، با زحمات رسول اکرم و حضرت امیر صلوات الله علیهما، بازی می کنند، چقدر انبیاء را کشتند، اینها اشرار هستند که با خون و مشروعیت و مصائب اینها بازی می کنند؛ از اینها تعریف نکنید.

قرآن را یاد بگیرید، زبان عربی را یاد بگیرید که برای فهم  قرآن و آیات و روایات خیلی لازم است. تزکیه یعنی پاک نشان دادن با حرف، با عمل، اشرار را تزکیه کردن، بدترین وزر است.

 

 

۰ نظر
حسین

حکمت ۱۶

 بسم الله الرحمن الرحیم
از حکمت های نورانی حضرت امیرمومنان صلوات الله و سلامه علیه



 " اَحسَـــنُ اللِبـــاسِ اَلــوَرعُ "

غُرر و دُرر ج ۲ ص۵۳۲

درپشت پرده که از مردن شروع می شود، آنکه لباس است این لباس نیست، در عوالم برزخ و عوالم بعدی، آنکه لباس است و انسان را می پوشاند، تقوی است؛ تقوی مراتب دارد که مرتبه بالایش ورع است.


در قرآن نیز آمده که لباسهای ظاهری که خودتان را اینجا با آن می پوشانید، از نعمتهای خداست و معایب را می پوشاند، دنبالش می فرماید: ولباسُ التَقوی ذلکَ خَیرٌ....سوره اعراف / ۲۶.


خیلی مواظبت کنید از حقیقتهایی که یاد گرفته اید، با هوی و هوس خود، آنها را توجیه نکنید که با وضع شما بسازد و نه با حرف توجیه کنندگان که دیگران باشند و طوری توجیه کنند که با وضع شما بسازد. توجیه کنندگان زیاد هستند، از کتاب و مجله و فلان استاد، یا کسی که جلسه درست کرده، و ... اینها کلاه سر شما نگذارند. حقایق توجیه بردار نیست، اگر بنا بود با توجیه حقیقتها عوض شود، دیگر حقیقتی نداشتیم، حقیقتها ثابت است و عالم براساس آن چرخیده و می چرخد.


قانون، حاکم در خلقت است، کسی اینجا لباس نداشت، می شود لخت نباشد؟ قانون این است، نداشتی، برهنگی است؛ اینجا قانون تغییر نمی کند و با توجیه هم برهنگی برطرف نمی شود، این چطور قابل تغییر نیست، برزخ هم برای خود قانون و سنن دارد، قوانین آنجا نیز قابل تغییر نیست؛ لباس آنجا دیگر این لباس نیست، لباس آنجا تقوی است؛ نداشتن تقوی مساوی است با فضیحت، اگر چشم بازی باشد، می بیند.

 

                        گورها یکسان به پیش چشــم ما            روضــه و حُفره به چشــم انبیــاء
                                                                                                            مولوی


عالم انسان در برزخ یا باغی از باغات بهشت است یا گودالی از گودالهای جهنم، بخشی از آتش جهنم است، گودال اینجا را حساب نکنید.
حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، اینها را می دیدند و می گفتند، مانند ما از جایی نقل نمی کردند، می دید و دیده اش را می فرمود، به ما می رسد می شود حرف. حرف آنها حکایت چیزی است که می بیند؛ چنین پرده ای هست که ما همه را یکی می بینیم و آن یکی روضه و حفره؛ اینها عوض شدنی نیست، خودتان را جمع کنید، اقل تقوی این است که گناه نکنید.


اینها که این توجیهات را به راه می اندازند ، با ملاحظات پیش می آیند ، چه خواهد شد؟ بهترین بندگان خدا آمده اند که راه و روش دستورات خدا را بگویند.


در سوره مبارکه یونس آیه ۱۵ می فرماید: وَ اِذا تُتلی عَلیهِم آیاتُنا بَیّنات قال الذَینَ لایَرجُون لِقاءَ نا اِئتِ بِقرانٍ غَیر هذا اَو بَدّلهُ قُل ما یَکون لی اَن اُبَدّلهُ مِن تِلقاء نَفسی اِن اَتّبعُ اِلّا ما یُوحی اِلیَّ.

می فرماید: آیات ما خیلی روشن به اینها تلاوت می شود، آنها که به آخرت زیاد پایبند نیستند ( بیشتر مقصدشان دنیاست مانند من و شما ) آنها به رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم می گویند: این خیلی سخت است، این قرآنی که آورده ای، یک قرآنی غیر از این بیاور، یا اینکه یک کمی این طرف و آن طرف کن ( مانند بعضی ها که این کارها را می کنند )  به رسول الله می گوید: قل: بگو من حق ندارم این را از ناحیه خودم عوض کنم، چنین حقّی به من داده نشده است، من تابع نیستم مگر آنچه که به من وحی می شود، اِنّی اَخافُ اِن عَصَیتُ رَبّی عَذابَ یَومٍ عظیمٍ، بگو من می ترسم اگر مخالفت و معصیت بکنم با پروردگارم و آنچه را وحی شده  مو به مو نرسانم، از عذاب آن روز عظیم.

رسول الله می فرماید می ترسم، وقتی او می ترسد، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

 
درحالیکه  رسول اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم  اَحبّ الخلق نزد خداست، اول الخلق، اَشرف الخلق، خاتم انبیاء و آنچه که از ابواب غیب امکان داشت باز شود، به روی او باز شد.

 

                          قفلهــای ناگشــاده بستــه بــود           از دم اِنّـــــا فَتَحنــــا  برگشـــــود
                                                                                                            مولوی

۱ نظر
حسین

حکمت ۱۵

بسم الله الرحمن الرحیم
از حکمت های نورانی حضرت امیـرمومنان صلوات الله و سلامه علیه
                                  
                        

" اَلمُکَوّرُ شیطانٌ فی صُورةِ الانسان "                                    

غررالحکم و دررالکلم، فصل 1، ح ۲۴۳ و ۱۵۰۳ 

 هرخُلقـی، هر فکر و عقیده ای، هر چه در وجود انسان غـالب شد، صورت برزخی انسان به همان صورت است. شیطان اصلی همان ابلیس، خصوصیت حاکم بر وجودش (اگر چه خصوصیات دیگر دارد)، آنچه از قرآن و روایات می فهمیم، چه در اصل داستان آدم و حوّا  و چه در همه انسانها، مکــر و حیله و فریب است و با آن پیش می آید.

کسی که با فریبکاری و مکاری و حیله با انسانها پیش می آید، این وصف وقتی در وجود انسان غالب شد، چون وصف شیطان است، ما هم مکور شدیم (فریب دهنده) ظاهر انسان است ولی در پشت پرده شیطان است، در آن سو، در برزخ به صورت شیطــان است.

بدن اخــروی تابـع خصوصیات حاکم بر وجـود انسان است؛ بدن برزخی تابــع خصوصیات غـالب بر وجود انســــان است؛ آن خصوصیات چه صورتــی را اقتضــاء می کند؟ به همـان صورت در می آید؛ عالم ماده یک چیز دیگر است. اکثر انسانهای موجود در اینجا، ازخصوصیات انسانی چیزی در وجودشان نمانده است. این از قوانین حاکم بر عالم ماده است که خدا اینجور قرار داده است؛ اما بدن اخروی طبق خصوصیات درونــی متمثــل می شود.

ما بی مَکـر نیستیم، ما از صفات بد بی بهـره نیستیم، لمس آن برای وقتـی است که خـوب بفهمید و عمل کنید، حقیـقـت را می یابید. مَکــر که یکی از خصوصیات شیطانی و بد است، در ما در مراتب مختلف هست و در وجود اکثــر قریب به اتفاق انسانها هست الّا صالحــان و خوبــان که با مجاهدت به عنایت خدای متعال خود را پــاک کرده اند. درجات پایین تر مکر که غالب نبود، صورت انسان به صورت شیطـان در نمی آید ولــی نه این است که چوبــش را نمی خورد، صـورت را عـوض نمی کند اما عذابش را دارد. همه خصایص و اخلاق که بد است اگر غالب باشد، صورت انسان عـوض مـی شود، اگر غالب نباشد به تنــاسب خودش عذابش را می بینــد.

کسانی که به مجاهدت و تزکیه می پردازند، سعی می کنند از خصال بد، عادات بد و ... خود را تطهیر کنند، بدی ها که به خصال واخلاق است و جریانات قلبی انسان است که باب وسیعی است؛ در دل انسـان چه می گذرد؟ دل انسان چیست؟ نفـرت ها و بد آمدن های انسان از چـه قماشی است؟ آنهــا که تهذیب و ترکیــه می کنند، روی دل، اعمــال اعضاء و جــوارح کار می کنند، در همــه اینها بــاید انسان به مجـــاهدت بپردازد.

                      آنچه بینــد در جَبینَـت اهــــل دل          تو نَبینـی در خـود ای از خود خَجـل

 

انسان می تواند با مُجاهدت عبــودی به جایی برسد که بَواطن را ببیند، آنهایی که دکـان باز کرده اند نه! و ساده لوحانی هستند که حرف آنها را می پذیرند، و دکان آنها می گیرد و ...

اما مصـداق واقعــی ممکـن است داشته باشد که با مُجــاهدت عبـودی به آن مراحــل می رسند که نه مُجازند که چیزی معلـوم کنند، نه از دیده هــای خود چیــزی بگویند مگـر در مقـام تـآدیب شاگرد گوشه ای را بگویند.

                     هــر که را اَســرار حــق آموختند             مُهـــر کردند و دهـــانش دوختـند

 

این علـم اینجوری را به کسـی می دهند که لَــب توانند دوختــن؛ اگر به این مرحله نرســـــد به او نمی دهند و اگر لب بــاز کرد همه را می گیرند؛ آیه ای در قـرآن درخصوص بَلعم باعور آمده، اسمش را نمی برد اما در روایات اسمش آمده که با مجاهدت به جاهای بالایی رسیده بود « واتل علیهم نبآ الذی اتیناه ایاتنا فانسلخ منها » (سوره اعراف / ۱۷۵).

آنها که با مجاهدت عبودی به مقــام بالا رسیده اند، اگر خدا اجازه بدهد بواطن را ببینند، نه اصلش را مجاز هستند که بگویند و نه مصادیقش را کــه من تو را اینجور می بینم. یکی از مـردان بزرگ مانند مرحوم علامـه طباطبایـــــی بوده اند؛ چنین مقامـاتی را طـی کرده بودند ولی اصلا معلـــوم نمی کردند نه اصلش را نه فرعش را. یکی از نشانه های آنها که این خصوصیت را پیدا می کنند که با مجاهدت عبودی که بسیار سخت است و جاهدوا فی الله حق جهاده، به آنجا رسیده اند این است که اصلا نمی گویند، اصلا  معلوم نمی کنند که به محضـر امام زمـــان صلـوات الله علیه، رسیده اند؛ همین الان هستند بعضی ها که می بینند و دکانها باز کرده اند و چه ! ... .

البته حتما توجه دارید که داشتن این چنین علمی،  ذره ای بسیار ناچیز از دریای  بیکران علومی است که به سالک الی  الله در مسیر تکاملی به او داده می شود و مقصــــد همانا ذات مقدس حـق است.

 

منبع: سایت آیت الله محمد شجاعی

۰ نظر
حسین