بیاناتی از حضرت آیت الله محمد شجاعی (ره)

با سلام، در این وبلاگ می توانید مطالب مرتبط با مرحوم حضرت آیت الله استاد محمد شجاعی را مطالعه بفرمایید.

۷ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

قلب شکسته

 

بسم الله الرحمن الرحیم

این سنت الهی است که در دل اسراری نهفته است که وقتی این دل می شکند، دل می شود؛ برای به ظهور رسیدن و متجلی شدن اسماء و صفات الهی، باید دل شکسته شود.
«
و انا عند المنکسرة القلوب » اسرار عجیبی دارد این دل و شکسته شدن آن؛ به قول مولوی این اشک، خون دل است.
سر این مسئله جای تأمل است که دل شکسته حسابها دارد؛ گاهی این شکستگی در اثر خوف بوجود می آید و یا در حالت شوق و ...
همانگونه که تا دانه نشکند و شکافته نشود، صورت بالاتر آن به ظهور نمی رسد؛ دل باید شکسته شود تا دل شود؛ مثل همه نباتات و آنچه در خلقت است طبق سنت الهی، شکسته و شکافته شود؛ از آنچه هست دست بردارد تا صورت بالاتر به ظهور برسد.

از تذکرات آیت الله استاد محمد شجاعی
شب هفدهم ماه مبارک رمضان
۱۳۶۷

۰ نظر
حسین

فایل تصویری از حضرت آیت الله محمد شجاعی

بسمه تعالی

تنها ویدیو از حضرت استاد شجاعی (حفظه الله) را می توانید از لینک زیر دانلود کنید.

 

 دریافت

۰ نظر
حسین

نماز-۴

بخش چهارم

سلسله مباحثی درباره نماز از آیت الله استاد محمد شجاعی مدظله العالی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

نکته دیگر هم بگویم از نماز که وقتی بلند می شوید برای نماز خیلی زود و سریع نماز را شروع نکنید، لحظاتی را بایستید؛ این را عمل کنید، این نکته برای عمل است، آن یکی که مصیبت بود که باید سعی کنید در آن مسیر... 
ببینیم آیا حل می شود یا نه؟ اما این را برای عمل می گویم، سعی کنید عمل کنید خیلی مؤثر است؛ من و شما سعی می کنیم نمازمان حالی داشته باشد و با این وضع روحی و سابقه روحی که داریم و داشته ایم بالاخره موفق نمی شویم، ما را رد می کنند، فراموش نکنید وقتی به نماز می ایستید، حلاوت ذکر را ندارید، به ما نمی چشانند و اصلاً حال فرار داریم که زود تمام بشود و هر چه سعی می کنیم متوجه باشیم باز دلمان به این سو و آن سو می رود، این تازه این سوی قضیه است که من و شما وقتی تحلیل می کنیم، توضیح می دهیم این طور می شود، اما آن ســـوی قضیــه چیست؟
ردّ خداست که بسیار مصیبت بزرگی است و این از روایات استفاده می شود؛ کسانی که شرایط نماز را نداشته باشند وقتی به نماز می ایستند، خدای متعال قسم یاد می کند به آن عزّت و جلال  خودش که هر کسی را به جوار خود راه نمی دهد؛ کسانی که بی شرایط وارد نماز می شوند، می فرماید: من حلاوت ذکرم  را از او می گیرم، او را ردّ می کنم، راه نمی دهم؛ آن سوی قضیه بسیار خطرناک است. این سوی قضیه را انسان فکر می کند، زیاد بد نیست ولی آن سوی قضیه را باید کسی که دید توحیدی دارد اول ببیند.
درنماز عجله کردن، در نماز حلاوت نماز را نداشتن که زودتر تمام شود، خلاص بشویم، به زور خواندن چون تکلیف است و دل این طرف و آن طرف رفتنش، یکی صورت آن ســـویی دارد و آن این است که خــدا راه نمی دهد، ردّ مـــی کند، فعــلاً مـن و شـما بـدون تعـــارف شُبهـــه ای ندارم که وضــعمان همین است.
برای این مصیبت یک چیز آسانی بگویم، البته حلّ مشکل به صورت اساسی، تزکیه و سلوک و تطهیر باطن را در پیش گرفتن است، ولی به قول معروف چاره ی جزیی است که وقتی به نماز می ایستید، فوری شروع به نماز نکنید، بین اقامه و نماز یا قبل از شروع اذان و اقامه، لحظاتی با دردمندی به خدا متوجه باشید که در محضر او هستید، توجه یک کسی که مُجرم است و شرمنده، که خدایا مرا با گناهانم، با خطاهایم، با آن طغیانم، با فسادم، با عصیانم، با جرائمم  مؤاخذه نکن، عفو بکن، مُجرم و شرمنده ام، مرا رد نکن، از محضر خودت بهره ای به من برسان، در نمازی که می ایستم مرا طَرد نکن، آن وقت این دعا را تکمیل بکنید با قسم دادن خدا به محمّد و آل محمّد صلوات الله و سلامُه علیهم اجمعین، آن وقت شــــروع کنیـد.
آن وقت سعی کنید که در حال حضور باشید، این ( مساله فوق ) بسیار مؤثر است، یعنی مُجرّب است، بالاخره انسان وقتی رو به خدا کرد، دست خالی برنمی گردد هر چه مجرم هم باشد؛ این از من و شما، با این وصف رو به خــدا آوردن، بـــی نتیجـه نخواهد بــود.
آن وقت می بینید که سعی می کنید نمازتان یک حالی داشته باشد، این سعیتان به ثمــر می رسد تا وقتی که این کار را بکنید، چون خدا کمک می کند، راه می دهد؛ البته گفتم چاره اساسی قضیه این نیست، چاره اساسی این است که وقتی انسان به نماز قیام می کند در حدّ خودش صلاحیت قیام به نماز را داشته باشد، خودش را تزکیه کند، اولاً از گناه سخت اجتناب کند و خودش را، باطنــش را تزکیــه کند از آنچه که موجب می شود خـدا ردّش کنـد.
این که گفتم از بعضی از روایات استفاده می شود که خدا می فرماید به عزت و جلالم قسم، حلاوت ذکرم را از تو می گیرم، روایتی است در مصباح الشریعه، در تکبیر هست آنجا که کسی تکبیر را بدون واجد شرایط بودن، بگوید که ماها باشیم و شماها باشید، این خطاب از خدا می آید، همان تکبیر اول؛ تکبیرةُ الإحرام را کسی بدون صَلاحیّـت گفت مثل من و شما، یعنی تکبیری گفت که تکبیر نیست، آنوقت این ندا می آید؛ البته ما فقط عدم صلاحیتمان در تکبیر گفتنمان نیست، در همه جهات هست، در تکبیر این ندا می آید، گفتم بعد دلیلش هم این است که وقتی دیدید در نماز راه پیدا نمی کنید، نه اینکه شما راه پیدا نمی کنید، یعنی راه نمی دهند.

۰ نظر
حسین