بیاناتی از حضرت آیت الله محمد شجاعی (ره)

با سلام، در این وبلاگ می توانید مطالب مرتبط با مرحوم حضرت آیت الله استاد محمد شجاعی را مطالعه بفرمایید.

۳۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

ماه رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم

 

از بیانات آیت الله استاد محمد شجاعی در خصوص ماه مبارک رمضان

اول بخواهید که خدا شما را برساند؛ ما و شما را موفق کند به روزه، به احیای همه شبها، اگر می توانید همه را احیاء کنید. از کسب و کار و خوردن و خوابیدن کم کنید و همه را احیاء بدارید؛ برنامه ریزی کنید که بتوانید و خودتان را محروم نکنید. ما هر چه کنیم برای خود کرده ایم، خداوند غنی است. دلتان به خودتان بسوزد، عذرتراشی به درد نمی خورد. از حرف زدن بیجا حتی المقدور اجتناب کنید و آن اندازه که توان دارید زبانتان را بند کنید، اصلا حرف نزنید ، عصبانی نشوید، از کوچک شمردن کسی بپرهیزید که روزه را سخت بی جان میکند؛ اگر حرف گناه باشد که روزه فقط جسدی است. اقلّ روزه، نخوردن است، مبطلات ظاهری در رساله آمده، نه مبطلات باطنی، مانند صورت نماز که از روی رساله درست باشد، جانش در آنجا نیامده که انسان باید گناه نکند، دلش و همه مشاعرش باید اجتناب کند، چه اعضای ظاهری و چه مشاعر باطنی.
مثلا صحبت کردن اگر طوری باشد که شریعت اجازه نداده، جان روزه را خدشه دار میکند، نفرت هم همینطور. مخصوصا عصبانی نشوید مثل انسانهایی که پولشان حساب و کتاب دارد، از آن شدیدتر، زبان را مراعات کنید که خرجش نکنید؛ البته نه اینکه تلاوت و ذکر و دعا را هم انجام ندهید. اگر توانستید کاملا حرف نزنید خیلی خوب است. روزه صمت نگیرید این نه؛ ولی در عین حال هر چه حرف نزنید روزه، جان و روح خواهد داشت.
مولوی می گوید :

سی روز در این دریا پا ســر کنی و سـرپا              تا در  رسی  ای مولا  اندر  گوهر  روزه
شیطان همه تدبیرش وان حیله و تزویرش              بشکست همه تیرش پیش سپــر روزه
روزه  کرّ و فرّ  خود  خوشتر ز  تــو بر  گوید             دربنــــد  در  گفتـــن  بگشای  در  روزه

 

مثلا اگر کسی به ما اجازه دیدار بدهد با سر می رویم؛ بندگان خدا هم ندای ماه مبارک را که می شنوند، با ســر می روند.
حافظ می گوید: گر چه تیغ کشید ولی نظرش با ما بود. در رابطه با زبان به جلد ۷ وسائل الشیعه مراجعه کنید. روزه دار واقعی، کمر شیطان را می شکند.
بعضی روزه می گیرند و فکر تهیه افطار و بعد آنقدر می خورند که ......

دست و دهان را بشو نه بخور و  نه بگو                آن سخن و لقمه جو تا به خموشان رسی

 

امام صادق علیه السلام وقتی روزه می گرفتند، ریحان را بو نمی کردند؛ سؤال شد چرا؟ فرمودند: من کراهت دارم روزه ام را به لذتــی آمیخته کنم.

۰ نظر
حسین

خاتَم و خاتِم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بیاناتی از استاد آیت الله محمد شجاعی درخصوص امام زمان صلوات الله علیه

انشاالله خدا هیچ وقت ما و شما را از امام زمان سلام الله علیه جدا نکند؛ اعمالی که من و شما داریم هر روز به اذن الله به امام زمان صلوات الله علیه، عرضه می شود؛ حضرت بقیة الله سلام الله علیه و عَجّل الله تعالی فی فرجه، هم خاتــَم هست و هم خاتـِم.

چند جمله از علماء و عرفای اهل سنت عرض می کنم، از یَنابیع المَودّة که کتاب عالِم حنفی است، عارف و عامل بوده و خیلی هم مرید داشته است ...

از ینابیع المودة است درخصوص این آیه: قُل لا اَسئلُکُم عَلیه اَجراً اِلّا المَوَدةَ فِی القُربی، بگو به همه مردم من در برابر این رسالت هیچ اجری نمی خواهم مگر با اهل بیت من خوب رفتار کنید و از در دوستی بیایید. که خیلی خوب آمده اند!!.

صحیح بُخاری که یکی از کتابهای صحیح سنّی هاست همانطور که ما چهار کتاب صحیح داریم، اصول کافی، من لایحضره الفقیه، استبصار، تهذیب، در این کتاب صحیح بخاری از ابوبکر ( از آنها نقل می کنم ) نقل کرده که گفت: رسول الله را مراقبت کنید در خصوص اهل بیتش.

مُحی الدّین عربی بظاهر سنّی بوده، خدا می داند سنی بوده یا نه، پدر عرفان است و مقبره اش در سوریه، یک عارف بسیار بزرگ است، شیخ اکبر نام دارد، مُلاصَدرا در کتابهایش از او به نام شیخ اکبر یاد کرده است و مطالبی گفته، خیلی چیزها می دانسته، علم حروف را می دانسته ...

عالِم سنّی (در ینابیع المودة) از مُحی الدین نقل کرده در کتاب عنقاء المغرب که از کتابهای محی الدین ابن عربی است، در بیان مهدی موعود علیه السلام و وزرای امام .

یکی از کتابهای معروف و بزرگ ابن عربی، فتوحات مکیه است که در چهار جلد بزرگ است؛ در باب ۳۶۶ فتوحات مکیه گفته: من حضرت را زیارت کرده ام ( در جای دیگر کتاب گفته ) در اطراف شام؛ منزل وزرای مهدی ظاهر خواهد شد در آخر الزمان که بشارت داده به ظهورش رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ( که منظور حضرت مهدی صلوات علیه است )، برای خدا خلیفه ای هست، خروج می کند در حالتی که در روی زمین ظلم و جور پر شده است، همه زمین را پر از قسط و عدل می کند، اگر از دنیا نمانده باشد مگر یک روز، خدا آن روز را آنقدر طولانی می کند که این خلیفه رسول الله (ص)، به ولایت برسد، با او بیعت می کنند. آنها که بیعت می کنند بین رکن و مقام در کنار کعبه. اموال را بین مردم بالسویّه تقسیم می کند و در بین مردم با عدالت کامل رفتار می کند، قضایا را حل و فصل می کند، زمانی خروج می کند که اثری از دین نمانده است، هرکس با ایشان مخالفت کند کشته می شود، هر که مخالفت کند مخذول می شود، از دین آنچه را که دین اصلی بوده همان را ظاهر می کند، اگر رسول الله (ص) زنده بود آنچه او زنده کرده، تصدیق می کرد.

همه مذهبها را از روی زمین برمی دارد فقط یک مذهب می ماند و دشمنی های مختلف هم هست ( که او امام نیست ...) با اینکه دشمن هستند ولی اجبارا تحت حکم امام زمان، مجبور هستند، به طیب نفس نیست، می ترسند و باید تابع حکم امام باشند چون از شمشیر و سطوت او می ترسند و به اموال هم چشمداشت دارند اما عامه مردم شاد می شوند و با او بیعت می کنند.

درجای دیگر کتاب ( فتوحات) گفته: اصحاب خاص ایشان ۳۱۳ نفرند، اولین کسانی هستند که با امام بیعت می کنند، هر جای کره زمین باشند شب، صبح نزد امام حاضر هستند، افراد خاصی هستند با ابرها سیر می کنند ( تعابیری است که به تناسب زمان باید سنجید یا با طیّ الارض )؛ بیعت می کنند با او آنهایی که عارف بالله هستند (۳۱۳ نفر ) اهل حقایق هستند، اهل شهودند ... و برای امام رجال الهی هستند که دعوت او را اقامه می کنند، آنها وزرای امام هستند، کارهای مملکت امام زمان را تقسیم می کنند و انجام می دهند.

محی الدین در ادامه گفته، او خلیفه ای است که خدا او را مخصوص کمک می کند، زبان حیوانات را هم خوب می فهمد ( مانند حضرت سلیمان ) عدالتش بین اِنس و جنّ همه جا سرایت می کند، وزرای ایشان کارهای او را انجام می دهند، همه شان غیر عرب هستند، عربی در بین آنها نیست ولی به زبان عربی صحبت می کنند، برای آنها حافظی هست که آنها را حفظ میکند، از جنس خودشان نیست، از عالم بالا و از ملکوت هستند، خدا را گناهی نکرده اند و از افضل امنای امام زمان صلوات الله علیه هستند آن حافظان.

شیخ احمد جام که از عرفای بسیار بزرگ و صاحب کتاب اشعة اللمعات که ظاهرا سنی هم بوده است این چنین گفته است:

من ز مهر حیدرم هر لحظه ام د ر   دل صفاست         ازپی حیــدر حسـن ما را امام و   رهنماست

همچو قلب افتــاده ام بر آستــــان بو الحـــــسن        خاک نعلین حسین بر هردوچشمم توتیاست

عسگــری نــور دوچشـم عالم است و آدم است        همچو یک مهدی سپهسالار درعالم کجاست

 

مولوی هم در دیوان کبیرش این اشعار را گفته است که دیگر در چاپهای اخیر این اشعار حذف شده، چرا حذف شده؟!!

ای سرور مردان علی مردان سلامت می کنند              وی صفدرمردان علی مردان سلامت می کنند

با قاتـل کفـار گــــو با  دیــــن و  با دینـــدار   گو              با حیـــدر کـــّرار   گو  مستـــان  سلامت می کنند

با دُرج   دو گوهــر بگو   با بــرج  دو  اختــر  بگو              با شُبــّر و شُبّیــر گو مستــــان سلامت  می کنند

با زیـن دین  عــابد بگو   با نور دین    باقـــر  بگو              باجعفــر صـادق بگو   مستــان  سلامت  می کنند

با موســی کاظــم بگو با طوســـی عالـــم بگو              با تقــــــی قــــائم بگو مستــان سلامت  می کنند

با میر دین  هادی بگو  با عسگری مهــدی بگو               با آن ولـی مهــدی بگو مستـان سلامت می کنند

با بــاد نــوروزی  بگو  با  بخت   فیـــروزی   بگو               با شمس تبــریزی بگو مستــان سلامت می کنند 

۰ نظر
حسین

فکر و دل

بسم الله الرحمن الرحیم

 

« فکر» و « دل » را باید دو امر اساسی در « حیات باطنی » دانست. حرکتِ فکر و حرکت دل و اسرار موجود در حرکت این دو، برای ما که از حقایق باطنی چندان آگاهی نداریم، مجهول مانده است. توجه ما، و بررسیها و تحقیقهای ما، همه در مسایل ظاهری، و در حرکتهای ظاهری، و در ابعاد مختلف آنها بوده، و در نتیجه، از بحر عمیق « فکر» و مخصوصا « دل» که در پشت پرده قرار گرفته است و عجایب بی پایانی دارد غافل مانده ایم ...

اگر صُور پشت پرده « فکر» و حرکتهای فکری و به تعبیری، صُور پشت پرده « فکرهای » ما برای ما مکشوف می گشت، آنچنان بُهت و تحیّر ما را می گرفت که در وصف نمی آید و با توجه به نوع فکرها و حرکتهای فکری که داریم، چنان به وحشت می افتادیم که در بیان نمی گنجد، و هرگز به فکرها و حرکتهای فکری خویش به نحوی که داریم ادامه نمی دادیم.

بی خبری و ناآگاهی ما از پشت پرده و از صُور آن سویی است که موجب می شود به « فکر» خود اجازه بدهیم در هر وادی که می خواهد حرکت کند.

تو   بجدّ کــاری که  بگرفتی  بدســت            عیبـش اکنون بر تو پوشیده شدست

زآن  همی تانی بدادن تـن به کــار که            بپـوشید  از  تو   عیبـش  کـــــردگار

همچنین  هر فکر  که گـــرمی  در آن            عیب آن فکرت شده ست  از تو  نهان

بر  تو گر پیدا شدی زو  عیب و  شین            زو  رمیدی  جـــانت  بُعــد  المشرقین

(دفتر چهارم مثنوی)

و نیز اگر صُور پشت پرده « دل» و حرکتهای دل که همان تمایلها، نفرت ها، محبّت ها، عداوت ها، خواستنها، فرار کردنها، نیّت ها، و آرزوهاست برای ما مکشوف می افتاد، آنچنان در تعجّب قرار می گرفتیم و چنان بُهت زده می شدیم که به بیان نمی آید، و الفاظ و عبارات با مفاهیم متداول خود از ذکر و توضیح آن قاصر است. و اگر این صُور پشت پرده را می دیدیم و می یافتیم، هرگز به وضع خود ادامه نمی دادیم، و « دل » را از آنچه در آن است باز می داشتیم و از حرکتهایی که دارد می بُریدیم، یعنی از تمایلها، نفرتها، محبتها، عداوتها، خواستنها، فرار کردنها، و آرزوهایی که دارد.

همچنیـن هـر آرزو   که  می بــــری               تو ز  عیــــب آن حجـــــابی  انــدری

ور نمـــــــودی    علّـــــت   آن   آرزو              خود رمیدی جان تو زین جست وجو
(دفتر چهارم مثنوی)

۰ نظر
حسین