بسم الله الرحمن الرحیم

اهمیت روزهای اول

موقعى که روزه می ‏گیرید، شب، روز و ساعاتش چگونه باید باشد؟ آن اندازه از آداب که یادگرفته‏ ای اگر آنها را در همان روزهاى اول و مخصوصاً روز اوَل، اگر سعى کردید عمل بکنید دنباله آن را هم توفیق خواهید داشت. این چیز عجیب اسرارآمیزى است! بشرط اینکه سعى خودتان را داشته باشید. اما اگر روز اول مخصوصاً و یا روزهاى اول چندان سعى نکردید آنچه را که می دانید از آداب روزه داران، خوب عمل بکنید، قساوت مخصوصى عاید می ‏شود که بعدش تلاشتان براى مراعات آن آداب چندان به ثمر نمی رسد.

توجه داشته باشید! اگر روزهای اوَل مراعات نکردید، ولو به این شکل که بگوئید: حالا تازه ماه مبارک شروع شده و ما هم سعى می ‏کنیم خوب روزه بگیریم، حالا اوَلش است، چنین و چنان می ‏کنیم، آداب را رعایت می کنیم! [بعدش تلاشتان چندان به ثمر نمی ‏رسد.]

در گفته ها آمده است و می فهمید که درماه مبارک چگونه باید بود. سعى کنید آنها را عمل کنید. مخصوصاً روز اوَل. اگر چند روز مسامحه بکنید در آنچه که می ‏دانید چگونه باید باشید بعدش یک قساوت مخصوصى انسان را می ‏گیرد این هم یک رمز است.

چیزهایى که می ‏دانید در ماه مبارک باید انجام دهید آن اندازه که یاد گرفته ‏اید که انسان در ماه مبارک چگونه باید باشد، آدابش چیست، [همان را عمل کنید].

سه بار اقبال الهی در نماز

شبیه آن مسئله‏ ای است که در نماز هست. شنیده‏ ای مضمون روایتى را که می ‏فرماید: خداى متعال سه بار اقبال می ‏کند، اگر انسان در این سه اقبال به خودش آمد نماز خوب می خواند و اگر به خودش نیامد، دیگر بخود آمدن در آن نماز مشکل است.

یعنى در یک نماز که شما تصمیم گرفتید با حضور و توجه نماز بخوانید، بعد خراب کردید دوباره تصمیم گرفتید، دوباره خراب کردید، دوباره تصمیم گرفتید، سومین بار هم خراب کردید، دیگر چهارمین بار تصمیم گرفتن مشکل است. این در نماز چیز اسرارآمیزى است.

در روزه هم چنین چیزى هست. در روزه نمی ‏گویم مضمون روایتى است که من به صراحت دیده باشم ولى یک چیز مجرَبى است. شاید در روایات هم باشد و بنده ندیده ‏‏ام.

مقصود مرا فهمیدید؟ از همان روز اوَل سعى کنید که آن آدابى که یاد گرفته‏ اید که روزه دار واقعى نسبتاً باید داشته باشد، آنها را مراعات کنید. از همان روز اوَل سعى کنید که مراعات کنید.

مثلاً روزه دار باید کم صحبت کند و حتى المقدور از صحبت‏های بی‏جا بپرهیزد تا آن صفاى روزه که در درون هست، آن ضیاء و روشنى که دارد و مخصوص روزه است در ایام روزه دارى و براى روزه دار در باطنش هست و برکات زیادى دارد و موجب انجذاب انسان به سوى خدا می ‏شود و موجب این می ‏شود که آن اطعامى که روزه دار دارد در درون دارد بشود آن اطعام درونى که براى روزه دار در ماه مبارک هست، در پشت پرده. آن که مسئله ضیافت الهى و اطعام شدن و اینها، آن نورانیت، آن صفا، آن اطعام باطنى آن انجذابى که در درون هست و آن طعام خوردنهاى آن سویى، آن پشت پرده ‏ای و آن ضیافتهاى ربوبى که در باطن امر براى روزه دار هست مثلاً با بی جا صحبت کردن خیلى لطمه می خورد، با خیلى چیزها لطمه می ‏خورد، با آن صحبتها همین نورانیت لطمه می ‏خورد، آن برکاتى که باید پشت پرده باشد، رفته است و آن انجذاب بسوى خداى متعال رفته است، آن افاضه که در باطن على الاتصال براى روزه دار می ‏شود، آن ضیافتها که از آن برخوردار می ‏شوید(کم شده یا ضعیف شده )مانع در برابرش ایجاد شده است، تیرگی ‏‏ها مانعش شده است، این را از باب مثال می ‏گویم، این کم صحبت کردن را در همان روزهاى اوَل اگر شروع کردید و تا آخر هم ادامه دادید، از آن برکات کم صحبت کردن بهره مند خواهید شد. امَا اگر روزهاى اوَل مسامحه کردید، بعد از چند روز خواستید این را عمل بکنید، نه اینکه بعد از چند روز این سعى تان بی ‏ثمر خواهد بود، ولى آن ثمر را نخواهد داشت. اوَلش یک مقدار خراب کردید یک سدَ کلى ایجاد کردید.

توصیه‏ هایی برای توفیق درک ضیافت حقیقی رمضان

خواندن دعاى امام سجاد سلام ‏الله‏ علیه در اوَل ورود ماه رمضان

در عین حال من به شما توصیه می ‏کنم که دعائى که براى روز اوَل ماه در صحیفه سجادیه هست که از امام سجاد سلام ‏الله‏ علیه دعائى است که در اوَل ورود ماه رمضان یعنى در شروع ماه رمضان حضرت این دعا را می ‏خواند و دعائى است که در اوَل ماه رمضان، در شروع ماه رمضان باید خواند این دعا را الان قبل از این که ماه رمضان بشود به شما توصیه می ‏کنم، زیاد وقت بگذارید، از اوَل تا آخر مکرر مطالعه بکنید. ببینید که آنجا امام در اوَل ماه مبارک از خدا چه خواسته براى ماه مبارک چه خواسته است.

در آن دعا آنچه که انسان باید آن آداب را در روزه داشته باشد رؤوسش در آنجا ذکر شده است و شما را آماده می ‏کند که در ماه مبارک روزه بودنتان به آن شکلى که باید باشد رعایت کنید. اگر آن دعا را مطالعه بکنید، حتماً تاکید می ‏کنم، خوب از خدا بخواهید خدایا چنینم بکن، چنانم بکن، از چه چیزها بازم بدار به چه چیز موفقم بکن. همه‏ اش در ارتباط با این است که روزه، روزه باشد و آداب ماه مبارک مراعات بشود. آنچه که از خدا خواستنى است براى ماه مبارک، از آداب آنها را آنجا امام علیه ‏السلام از خدا خواسته و دعائى است که در اوَل ماه مبارک باید خواند، مستحب است که خوانده شود.

شما هم بخوانید در اوَل ماه مبارک ولى قبلاً چندین بار مطالعه بکنید تا بدانید که در ماه مبارک چه آدابى را باید داشته باشید، دعاى عجیبى است.

مواظبت بر اوقات نماز

نکته دیگر که قبلاً هم گفتم، این است که سعى بکنید چه در ماه مبارک و چه در الان و چه در غیر ماه مبارک، حدود ارکان نماز را ضایع نکنید! حتى در همان دعاى اوَل ماه مبارک خوانده می ‏شود و آداب روزه دار را امام از خدا خواسته است بخشى مربوط به این است که: خدایا مرا موفق بکن به آن میقاتهاى نماز و در میقاتهاى نماز مرا مراعات بکن آن حدودى را که براى ارکان نماز قرار داده ‏ای آنها را من مراعات بکنم.

وقت نماز وقت میقات است. چطور حضرت موسى رفت به میقات و در آن میقات با خدا صحبت کرد و خدا با او صحبت کرد و آدابى داشت، میقاتى بود، یعنى یک وقت گذاشتنى بود که برود در محضر خدا و با خدا مناجات بکند.

میقات یعنى آن موعد و آن وقت معین که قرار گذاشته می ‏شود که در آن موقع دو موجود با هم برخورد بکنند و صحبتهایشان را بکنند.

وقت نماز میقاتى است بین خدا و بنده. پنج وقت نماز، پنج میقات است. آن میقاتى که در قرآن می ‏فرماید حضرت موسى داشت و به میقات رفت و با خدا مناجات را شروع کرد، آن را به نظر بیاورید! هر وقت نماز براى من و شما میقاتى است بین ما و خدا، یک وعده گاهى است که بین ما و خدا، وقت معینى است که وعده گذاشته شده است که ما در محضر خدا حاضر باشیم و به مناجات بپردازیم. میقات است، خوب توجه کنید!

فرض کنید ظهر می ‏شود فورى برود با عجله مثلاً یک وضو بگیرد، حواس و فکرش این در و آن در باشد و پراکنده و هیچ نداند چه کار می ‏کند؟! اینجور به میقات آمدن هیچ نمی ‏شود اسمى بر آن گذاشت! انسان هیچ نمی ‏داند چه کار می ‏کند!

وقتی که توجه دارد میقات است، وقتى که موقع وضو گرفتن می ‏شود، اوضاعش عوض می ‏شود، افکارش عوض می ‏شود. در صحبتهایم شنیده‏ ای که در روایت آمده، آن عایشه گفته است که رسول الله صلوات‏ الله‏ علیه‏ وآله ما را، یعنى عیالاتش را مى‏دید و صحبت می کرد ولى وقت نماز که می ‏شد، وقتى ما را می ‏دید، کاَنّه ما را نمی شناسد! یعنى آنچنان مجذوب آن میقات و آداب و حدود [می ‏شد]! آن میقات به جانب حق بود که، عیالش می ‏گفت وقت نماز که می ‏شد وقتى ما را می ‏دید کانّه ما را ندیده است، اصلاً ما را نمی ‏شناسد، اینجور بود.

وقت نماز که می ‏شود، وقت وضو که می ‏شود، خودتان را خوب جمع کنید که به میقات می روید. وعده گاه است، میقاتى است بین شما و خدا. خودتان را جمع بکنید و با حضور وضو را بگیرید، در وضو آن دعاها را بخوانید. بدانید کجا ایستاده ‏اید، میقات است.

از اوَل در خلقت این در نظر گرفته شده است که این ساعت قرار است شما با خدا صحبت بکنید. خدا منتظر این است که شما چه آوردید، میقات است، کلمه «میقات» را فراموش نکنید.

در این دعائى که امام سجاد علیه‏ السلام  در اوَل ماه مبارک می ‏خواند، یکى از چیزهایى که از خدا می ‏خواهد که بتواند آن آداب را رعایت کند، این است که، خدایا مرا به آدابى که در میقاتهاى نماز است، در این ماه مبارک مرا به آن موفق بکن حدودش را در آن میقات مراعات کنم، ارکانش را مراعات بکنم. ارکانش که عبارتست از، نیت، قیام، رکوع و سجود و اینها را مراعات بکنیم.

اینجا جمله ‏ای بیادم افتاد که بگویم، فکر نکنید که اینجور چیزها که گاهى در دعاها هست از جمله در این دعا که رفتید مطالعه کردید که خدایا مرا موفق کن که حدود و ارکان آن را خوب بجا بیاورم، ارکان آن عبارتست از مثلاً نیت و قیام و رکوع و امثال اینها، یعنى صورت ظاهرش را!

همه وقتى اینجور چیزها را می ‏خوانند. فوراً ذهنشان می ‏رود و به ظاهر قضیه که خدایا من رکوع نماز را، سجود نماز را که ارکان نماز است خوب بجا بیاورم! فکر می ‏کنید که همان صورت ظاهرش است؟ نه، خوب بجا آوردن این است که حق رکوع را ادا بکنم، رکوع رکن است. حق سجده را ادا بکنم، رکن است. یعنى آن جنبه باطنى رکوع را که رکن است مراعات بکنم و جنبه باطنى این رکن را من بجا بیاورم.

مطلب را باز می ‏کنیم: در رکن گفته می ‏شود، ـ در رساله خوانده ‏ای ـ که ارکان نماز را اگر انسان سهواً و عمداً فراموش بکند، نمازش باطل می ‏شود. این حرف را همه می ‏زنند به ارکان ظاهرى نماز که هر کس حتى سهواً هم ارکان نماز را فراموش کند نمازش باطل است! نه تنها در ظاهر این طور است بلکه اصلش ناظر به حقیقت رکوع است ـ که انسان در رکوع چه حالتى باید داشته باشد ـ اگر حق رکوع را که رکن است این رکن را در عبودیت اگر بجا نیاوردى ـ چه عمداً باشد چه سهواً باشد ـ نماز باطل است! یعنى تو اگر تعظیم در برابر خدا را نداشتى یا عظمت خدا را در ۲۴ ساعت در احوال خودت مراعات نکردى، خداى عظیم در نزد تو در وجود تو عظمتش حساب نداشت، آیا تو در رکوع هستى یا نیستى؟ رکوع را بجا آورده‏‏ای یا نیاورده اى؟ خضوع در برابر عظیم را بجا آورده ‏ای یا نیاورده ‏ای؟ نیاورده ‏‏ای! گرچه ظاهر رکوع را بجا آورده باشى، در ظاهر خم شده باشى! وقتى تو در خم شدن، شکسته شدن در برابر عظیم، در حضرت عظمت را نداشته باشى، عمدى باشد یا سهوى باشد، تو رکوع را جا گذاشته ‏‏ای! یعنى نماز تو دیگر حقیقت نماز نیست!

اینها را در حاشیه گفتم. خلاصه آن دعا را بخوانید. دعاى اوَل ماه مبارک صحیفه سجادیه را مطالعه کنید، ببینید آداب چیست. از حالا خودتان را آماده بکنید و هم اوَل ماه مبارک، آن دعا را با خضوع با تضرع بخوانید. هم بخوانید و هم از الان معانی اش را مطالعه بکنید و خودتان را آماده بکنید که خدایا زبانم چگونه باشد، نیتم چگونه باشد. اینجا امام تا آخر شمرده تا اینکه نمازم چگونه باشد. مرا موفق کن در میقاتها، حدود نماز را مراعات کنم الى آخر. خیلى قدرش را بدانید.

استغفار

 مخصوصاً باز من تاکید می ‏کنم به چیزى که بارها گفته ‏ام از حالا براى توفیق استغفار که خدا شما را در ماه مبارک، تا حالا که نشده است، بلکه در این ماه مبارک شد مشمول مغفرت قرار بدهد، دعا کنید. این  که شما ظاهراً تا بحال بدست نیاورده اید، چون کسى که بدست بیاورد آثارش در او معلوم می ‏شود، کسى گناهانش مغفور بشود آثارش چیزى است بعد از آن در تمام حرکات و سکناتش در وجودش معلوم می ‏شود. ما فعلاً این آثار را در وجود خودمان ندیده ‏ایم.

ماه مبارک بهترین فصل است، بهترین مقطع است براى این منظور و بندگان خدا اگر در مواقع دیگر موفق نشده‏ اند خودشان را مشمول مغفرت خدا بکنند، سعى مى کنند در ماه مبارک این کار بشود، مشمول مغفرت باشند.

خضوع و خشوع و پرهیز از استکبار

جمله‏ ای که بیادم افتاد به شما بگویم. امیرالمؤمنین سلام ‏الله‏ علیه در نهج البلاغه می ‏گوید خداى متعال آن مَلکَش را ـ از جن بود نه از ملک (و کان من الجنّ) ـ بواسطه استکبار از بهشت بیرون کرد، شما می خواهید با داشتن این استکبار به بهشت راه پیدا بکنید؟ به انسانها خطاب می کند. نکته بسیار ظریف و عمیقى است! شیطان را خدا از بهشتى که بهشت حاضر و آماده اش بود که زحمت کشیده بود به آنجا رفته بود، با قدم عبودیت، با مجاهدت خیلى بالا رفته بود، در منزلتهاى بالا، در بهشت قرار گرفته بود، در زمره ملائکه و ملائکه حساب مى ‏شد! وقتى خطاب آمد، خطاب شامل شیطان هم شد بعنوان اینکه در زمره ملائکه بود، که فرمود به آدم سجده بکنید،  یک ظهور منیّتى شد از شیطان، که گفت: «اَنَا خیرٌ منه» من از او بهترم!! در آنچه که خدا دستور فرموده بود خضوع و خشوع محض نداشت که اطاعت بکند. منیّتش را اینجور نشان داد خواستِ خودش را مطرح کرد که همان استکبار است.

این خواستِ خود را مطرح کردن چیزى است که شما مى توانید بگوئید که از من و شما چقدر سرزده؟ یعنى خواست خود را، آنچه که دلمان می ‏خواهد، آنچه من می ‏خواهم، آنچه من خوشم می ‏آید، آنچه که هوسم می ‏خواهد، این خواست خود را مطرح کردن می ‏شود استکبار.

دربرابر امر خدا و نهى خدا، خواست خود را مطرح کردن، شما می ‏توانید در عمر خودتان بشمارید چقدر بوده؟ یعنى شمارشش براى شما امکان دارد؟ مال شیطان یکبار بود. در ما و شما، شمارش مخالفت با خدا را می ‏توانید؟ که همان امر خدا را کنار گذاشتن و خود را مطرح کردن می شود، همان که شیطان کرد. شمارشش را که نمی ‏دانید! حالا که شمارشش را نمی ‏دانید به بیان امیرالمؤمنین صلوات‏ الله‏ علیه‏ دقت کنید ـ خیلى نکته ظریفى است، مانند همه بیاناتش داراى نکات ظریف است، مانند بیانات همه ائمه علیهم‏السلام ـ می فرماید: شما فکرتان چیست؟ خدا وقتى مَلَکش را از بهشتى که در آن بود بلحاظ استکبار بیرونش کرد، شما می خواهید با داشتن آن استکبار به بهشت قدم بگذارید؟

خیلى نکته عجیبى است، یعنى هرکس هراندازه بفهمد، اگر نبود نهى خدا، که مأیوس نشود، انسان می خواست مأیوس بشود. یعنى بعد از اینکه امیرالمؤمنین علیه‏السلام می ‏گوید و انسان فکر می ‏کند، مى فهمد که واقعاً حقیقت همین است آنکه از بهشت آماده‏ ای که رفته بود و نشسته بود و متنعم بود و به لحاظ مجاهدتهاى طولانى که شیطان به لحاظ عبودیت داشت، آزمایش که پیش آمد، درآن آزمایش خودش را مطرح کرد و حرف خدا را گوش نکرد، بیرونش کردند، نمی ‏سازد با آنجا!

گوشهایتان را باز کنید که بهشت با چى نمى سازد؟ این نمی سازد، هم تکوینى است یعنى در خلقت اینجور است، نمی ‏سازد. نمی ‏سازدِ حرف نیست، نمی ‏سازد تکوینى است. تکوین بهشت و جوار خدا این است که با این مسئله نمی ‏سازد و این با آن نمی ‏سازد. دقیقاً در تضاد هستند یا باید آن باشد، یا این باشد.

حالا چطور؟ چرا نمی ‏سازد؟ فعلاً عقول ما بعید است که بیابد. روى این حساب من به شما تاکید می ‏کنم که در ماه مبارک، همیشه باید استغفار کنیم، ولى باید براى آن استکبارهاى بى شمارمان، ما باید با پشیمانى استغفار بکنیم بلکه شد.

اگر نشده باشد بیان امیرالمؤمنین سلام‏ الله ‏علیه را بخاطر بیاورید. آن استکبار اگر بخشیده نشود، اگر خدا آن را از عالم وجود ما محو نکند، اگر آن را از وجود و عالم ما در تکوین از میان برندارد، آن استکبارها با ما باشد و ما بخواهیم آنها را با خود حمل بکنیم، با حمل آن نمى گذارند به بهشت نزدیک شویم! کما این که شیطان این مسئله را چون با خود داشت، بیرونش کردند! حالا ما را هم با حمل آن به آنجا نمی ‏گذارند. این باید با مغفرت خدا از میان برود. اینهم یکى از تذکراتى است که در ماه مبارک حتما به آن عمل بکنید.

این مسئله را هم که گفتم سعى بکنید انجام دهید. در نماز اگر یک وقتى سعى کردید و تصمیم گرفتید که با حضور نماز بخوانید، پراکنده شدید، دوباره فکرتان رفت بدانید که راه سخت ‏تر شد، برگردید دوباره به حال حضور ولى بدانید که یک مقدار راه حضور داشتن را براى خودتان سخت‏تر کردید یک مانعى در اینجا بوجود آوردید، یک تیرگى کسب کردید ولى هنوز میدان هست، شما می ‏توانید دوباره به حضور برسید. ولى دوباره خطا کردید زیادتر سخت شد ولى با سومین خطا دیگر راه را می‏بندد.

البته من خودم سه بار، چهار بار، پنج بار هم که می شود، با خودم می ‏گویم بالاخره من باید سعى بکنم که با حضور باشد، بلکه خدا عنایت کرد بخشید، من این کار را می ‏کنم ولى روایت اینجور مى گوید، نه اینکه کار من درست است آنچه که در روایت هست آن درست است.

خیلى من تأکید می ‏کنم براى نماز اوَل وقت و حضور نماز. قبلاً هم گفتم باز هم می ‏گویم اگر بخواهید درست شوید از همانجا شروع خواهد شد.