بیاناتی از حضرت آیت الله محمد شجاعی (ره)

با سلام، در این وبلاگ می توانید مطالب مرتبط با مرحوم حضرت آیت الله استاد محمد شجاعی را مطالعه بفرمایید.

۱۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

یقظه_۲

آیات قرآنى و خطابها و نداهاى ربوبى با انحاء مختلف مى‏خواهد مؤمنین را بیدار نموده و بخود آورد. یعنى به آنان که اسلام و ایمان آورده و زمینه روحى آنان مستعد براى بخود آمدن و متنبه گشتن است، خطابها و نداهاى بخصوصى دارد. در هر خطاب و هر ندایى با اسلوب و اشارتهاى خاص و در عین حال، با لحن تکان دهنده و بیدار کننده ‏اى پیش مى ‏آید، تا آنان را بخود آورده و به آنها «یقظه» و «تنبه» بخشد.

 
گاهى مى‏فرماید: «یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا بالله و رسوله و الکتاب الذى نزل على رسوله». (آیه ۱۳۶ سوره نساء). یعنى «اى کسانى که ایمان آورده‏ اید، ایمان بیاورید به خدا و رسول او و به کتابى که به رسول خویش نازل کرده است».


چنین خطابى، آنهم به صاحبان ایمان، و آن هم از خداى متعال، بسیار تکان دهنده است، گویى حق مطلب ادا نگردیده و گویى انصراف از باطل و اقبال بسوى حق و حقیقت هنوز حاصل نگشته، و غفلت بسیار سخت و اشتباه و جهل بزرگى دامنگیر است و گویى با اسلام و ایمان و احکام و لوازم اولیه آن، بخوبى حق و حقیقت را متوجه نشده و بخوبى از جهل و ضلالت نجات نیافته و بالاخره در غفلت مى‏باشیم و مخاطرات مخصوصى ما را تهدید مى‏کند.


و گاهى چنین خطاب مى‏کند که: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و آمنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نوراً تمشون به ویغفر لکم و الله غفور رحیم». (آیه ۲۸ سوره حدید). یعنى «اى کسانى که ایمان آورده‏ اید، از خدا بترسید و متقى باشید و به رسول او ایمان بیاورید تا خداى متعال از رحمت خاصه خود آنچه را که شما به آن نیاز دارید براى همیشه به شما افاضه نموده و نورى براى شما قرار دهد که با آن نور به مشى خود بسوى مقصد ادامه دهید و شما را مشمول غفران خویش بفرماید، و خداست که صاحب غفران و رحمت است».

باز این خطاب با این لحن و با اشاراتى که دارد، آنهم به مؤمنین، حکایت‏ها دارد و بیدار کننده و هشدار دهنده است، مخصوصاً جمله «یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نوراً تمشون به و یغفرلکم و الله غفور رحیم».


و گاهى هم مى‏فرماید: «و کاین من آیة فى السموات و الارض یمرون علیها و هم عنها معرضون و ما یؤمن أکثرهم بالله الا و هم مشرکون» (آیه‏ هاى ۱۰۵ و ۱۰۶ سوره یوسف) یعنى «و چه بسیار آیات و نشانه‏ هاست در آسمانها و در زمین که این مردم بر آنها مى‏گذرند ولى از آنها روى گردانند و بخود نمى‏ آیند. و اکثر مردم به خدا ایمان نمى‏ آورند مگر در حالى که مشرک ‏اند».


چه بیانى بالاتر از این؟ و چه تکانى سخت‏تر، و چه هشدارى محکم‏تر از این؟! مقصود خداى متعال چیست؟ و این غفلت ، چگونه غفلتى است و این خواب، چه خوابى است که بر اثر آن انسانها در همه جا و در همه سو، چه در آسمانها و چه در زمین، با آیات و نشانه‏ هاى متوالى مواجه مى‏گردند، اما نمى‏فهمند آنچه را که باید بفهمند، و نمى ‏یابند آنچه را که باید بیابند، و نمى‏بینند آنچه را که باید ببینند، و بالاخره بخود نمى‏ آیند؟! و نیز، این شرک که بر اثر همان غفلت اسرارآمیز مى‏باشد، چگونه است؟!! و چه شرکى است که اکثر صاحبان ایمان در عین اینکه خود را مؤمن مى‏دانند، گرفتار آن و غوطه‏ ور در آن هستند؟!!.


مى‏فرماید: شما انسانها در غفلت هستید و سخن آیات و نشانه‏ ها را نمى‏شنوید و دعوت آنها را نمى‏فهمید و متوجه مقصود آنها نمى‏گردید و آنچه را که ارائه مى‏کنند نمى‏بینید. بخود بیایید و متنبه باشید.
و مى‏فرماید: فکر مى‏کنید ایمان آورده‏ اید و موحد هستید، ولى در اشتباه بوده و هنوز به حقیقت ایمان و توحید نرسیده‏ اید و در عالم شرک مى‏باشید و این هم نتیجه غفلت از دعوت آیات و نشانه ‏هاست. اگر دعوت آیات و نشانه ‏ها را بفهمید و به آنچه دعوت مى‏کنند، متوجه بوده و آنچه را که ارائه مى‏نمایند، ببینید و همراه آنها پیش بروید، به اصل ایمان و حقیت توحید مى‏رسید. پس بخود آیید و متبه باشید.

۰ نظر
حسین

یقظه_۱

یقظه و انتباه بمعنى بیدار شدن و بخود آمدن و متنبه گشتن، اولین قدم و یا اولین مسئله در سلوک الى الله است. و اگر دقیق باشیم باید بگوییم یقظه و انتباه در سفر الى الحق اساس امر است.

این بیدارى و بخود آمدن، نوع خاصى از بیدارى و نوعى بخود آمدن است که همه چیز را بهم مى‏ زند و اساس همه آنچه را که قبلا بود، در هم مى‏ ریزد و بنیاد و هم و خیال را متزلزل مى‏ کند و موجودیت قبلى انسان را تهدید و ارکان حیات این جهان را سست مى ‏گرداند.

خداى متعال مى ‏فرماید: " یعلمون ظاهراً من الحیوة الدنیا وهم عن الاخرة هم غافلون" (آیه ۷ سوره روم)

یعنی :اکثر مردم به ظاهرى از حیات دنیا علم دارند و فقط ظاهرى از آنرا مى ‏یابند و بس، و اینها از حیات دیگر و از حقایق و عوالم دیگر در غفلت مى‏ باشند.
و مى‏ فرماید: " و ما هذه الحیوة الدنیا الالهو و لعب و ان الدار الاخرة لهى الحیوان لو کانوا یعلمون"(آیه ۶۴ سوره عنکبوت)
 یعنى : "و این حیات دنیا خیال و فریبى بیش نیست و اگر مردم مى‏ دانستند، بخوبى مى‏ یافتند که منزل آخرت، منزل حیات و عین حیات است"


تدبر عمیق در این آیات و در آیات دیگر، و دقت در اشارات آنها، بخوبى معلوم مى‏ کند که موجودیت حیات دنیا بر پایه جهل و غفلت بخصوصى است و اگر این جهل و غفلت بر طرف شود و یقظه و تنبه حاصل شود، اساس موجودیت آن متزلزل مى ‏گردد و خیال و فریب بودن آن روشن شده و حقیقت به وضوح مى ‏رسد و انسان طالب حقیقت مى‏ شود و در طلب حیات حقیقى که همان حیات الهى است مى ‏افتد.


این بیدار شدن و به خود آمدن از یک چنین جهل و غفلت را"یقظه" و "انتباه" مى‏ نامیم.

۰ نظر
حسین

نیت و خطور دل


نیت و خطور دل، مؤثر در ظهور جلوات نفس

دقّت نکردن و تأمّل نکردن در آیات، سرسری گرفتن موضوعات و حقایق قرآنی یکی از گرفتاری‌های ما و شما است. 

کسانی که در مسائل عبودیت و سلوک و تزکیه نفس،صادقانه قدم در این مرحله می‌گذارند و به مجاهدت‌ها می‌پردازند، با راهنمایی‌هایی که به آنها می شود باید به دل بپردازند، باید در دل را زد نه هر دری را. باید از دل، با خدا ارتباط پیدا کرد: «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها»_آیه ۱۸۹ سوره بقره.

باید از درب خانه به آن وارد شد، بابی که ما را به جوار و قرب خدا می‌رساند همان دل است «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتی‏ تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ»

مواظب باشید که دل‌های شما حالت گناه نداشته نباشد. یعنی اگر شما گناه بکنید دل حال گناه را دارد. هر تصمیمی، هر اراده‌ای، هر قصدی از کجا می‌آید؟ از دل. شما تصمیم گرفتید یک غیبت بکنید این تصمیم از دل برمی‌آید. یعنی این حالت مخالفت اوّل در کجا پیدا می‌شود؟ اصل آن در دل می‌شود بعد دل دستور می‌دهد زبان به غیبت مشغول باشد. دل اراده می‌کند به نامحرم نگاه بکند، بعد که این اراده کرد چشم هم مطیع دل است. 

مرکز وجودی ما، اصل نقطه‌ی ارتباط که از آن‌جا فرمان به همه‌ی وجود ما، بدن و روح ما می‌آید، قوای جسمی و روحی ما می‌آید، آن نقطه‌ی ارتباط و همان مرکز اصلی همان دل است. از آن‌جا اراده می‌آید و تصمیم می‌آید.

روح معصیت در دل‌های شما نباشد که ان‌شاءالله نیست، مراقب دل خود باشید ، در دل شما چیزی نباشد که خدا دوست ندارد. 

اوّل معصیت و گناه، بعد مراقب دل‌ خود باشید که در دل شما آنچه که نیّت بد است نباشد. مواظبت کنید درباره‌ی مسائل مختلف، انسان‌ها، قضایا و حوادث نیّت بد در دل شما نباشد، یک بررسی مداوم در دل داشته باشید یک مراقبت مداوم. شنیده‌اید بندگان خدا آداب قلبیه را مراعات می‌کنند. این در سلوک مطرح است؛ صاحبان آداب قلبیه. 

باید من و شما یک مراقبت دائم بر دل‌ خود داشته باشیم که در دل ما چیزی که دل قصد و نیّت می‌کند ولی خدا دوست ندارد نباشد. 

۰ نظر
حسین