تدبیر امر و تفصیل آیات از جانب حضرت حق، همه براى اینست که انسانها به توحید برسند. حضرت حق مىخواهد با این تدبیر و تفصیل و با ارائه آیات در همه جا و در همه سو، حجابهاى جهل و شرک را از وجود انسانها کنار بزند، و مىخواهد در آیات و نشانه ها خود را و جمال و جلال خود را نشان دهد و دلها را به خود و بسوى خود جذب کند؛ و این خود عنایتى است بس بزرگ.
حضرت حسین بن على سلام الله علیهما در دعاى عرفه مىگوید: «الهى علمت باختلاف الاثار و تنقلات الاطوار ان مرادک منى ان تتعرف الى فى کل شىء حتى لا أجهلک فى شىء» یعنى «پروردگارا، از پشت سر هم آوردن آثار و از پى در پى آوردن آیات و نشانه هاى گوناگون، به این حقیقت رسیدم که مقصود تو اینست که در همه چیز، تو در نظرم آیى و تو را در همه چیز ببینم و چیزى و جایى نباشد که تو را نبینم».
لحن و اشارتهاى بعضى ازآیات قرآنى و خطابات ربوبى در مقام بیدار نمودن انسانها از غفلت، لحنى دیگر و اشارتهاى دیگرى است. در این قسمت از آیات با اسلوب خاصى مىخواهد انسان را به این حقیقت متوجه بکند که آنچه مطلوب فطرى و ذاتى دلهاست، اینها نیست که دل داده اید، و به همین دلیل هم دلهاى شما انسانها با چیزى آرام نمىگیرد و با هیچکدام از آنها که به اشتباه فکر مىکنید مطلوب دل شماست، سکون نمىیابد و همیشه مضطرب مىباشد، زیرا که بمطلوب ذاتى خود نرسیده و از او مهجور مانده است.
به انسانها نهیب مىزند و مىگوید: مطلوب همه دلها که در فطرت آنهاست، جز حضرت حق و جز وجه حق نمىباشد، و سپس مىگوید: پس به کجا روى مى آورید؟! چرا متوجه نمىشوید و فریب مىخورید؟!
بعنوان نمونه: در آیه ۳ سوره فاطر مىفرماید: «یا ایها الناس اذکر و انعمة الله علیکم هل من خالق غیر الله یرزقکم من السماء و الارض لااله الا هو فانى تؤفکون» یعنى «اى مردم متذکر نعمت خدا وعنایات او باشید. آیا خالق دیگرى غیر از او هست که از آسمان و زمین به شما رزق مىدهد؟! جز او معبود و مطلوبى نیست، پس کجا روى آورده و فریب داده مىشوید؟!»
و در آیه هاى ۵۷ و ۵۸ سوره یونس مىفرماید: «یا ایها الناس قدجائتکم موعظة من ربکم و شفاء لما فى الصدور و هدى و رحمة للمؤمنین - قل بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفر حواهو خیر مما یجمعون» یعنى «اى مردم، این قرآن موعظه اى است از پروردگار شما که بسوى شما آمده و شفاى دلهاى شما و هدایت و رحمت است از براى آنان که ایمان مى آورند. اى پیامبر، به مردم بگو که نظر شما به فضل و رحمت خدا دوخته شود و شادى دلهاى شما باید با نیل به فضل و رحمت او باشد و بس، و این براى شما بهتر است از آنچه براى خود جمع مىکنید».
در این دو آیه نیز با تعبیرات و لحن خاصى مىخواهد انسانها را به خود آورده و متوجه این نکته بگرداند که شفاى درد دلها و نیل آنها به مطلوب حقیقى خود، در توحید و عبودیت و سلوک و انقطاعى است که قرآن کریم ارائه مىکند و اینکه به این سو و آن سو روى نیاورند و بدانند که شادى و آرامش دلها بمقتضاى فطرت آنها با وصول به حق و با فضل و رحمت اوست، و نه با آنچه بگمان خود بجهت آرامش و شادى دلها جمع مىکنند.
کدام غفلت و اشتباهى بزرگتر از این است که سخن دل و فریاد آنرا نفهمیم و گمان کنیم که این یا آن را مىخواهد و براى آرامش وى این و آن را به او عرضه نموده و مشغولش بگردانیم و با اینکه مىبینیم او با این و آن آرامش نمى یابد، با اینهمه بکار خود تا آخر عمر خویش ادامه دهیم و دل را از مطلوب و مقصودش دور نگاهداشته و باز بداریم و با پایان یافتن فرصت و برچیده شدن بساط زندگى دنیوى نه این و آن باشد تا بنحوى دل را به آنها مشغول بکنیم و نه راهى بسوى مقصود و مطلوب دل وجود داشته باشد، و در نتیجه با خسران و عذاب دردناک و فوق تصور مواجه گردیم؟!! و چه خوابى سنگینتر از این؟!!