بیاناتی از حضرت آیت الله محمد شجاعی (ره)

با سلام، در این وبلاگ می توانید مطالب مرتبط با مرحوم حضرت آیت الله استاد محمد شجاعی را مطالعه بفرمایید.

۶۷ مطلب با موضوع «سخنرانی :: تذکرات» ثبت شده است

پرگویی

رذیله پرگویى، موجب قساوت قلب است.

شهوت سخن، سخن بى فایده، و بیش از مقدار لازم حرف زدن، موجب قساوت قلب سالک مى ‏گردد، و این موضوع بطورى که قبلا اشاره کردیم، براى یک سالک از مصائب بزرگ است. زیرا اگر قلب سالک قلب قاسى و ناخاشع باشد، و پذیراى تصرفات مقام ربوبى نباشد، از تحرک و تحول مى ‏ماند، و از قبول افاضات ،محروم مى‏ گردد و در نتیجه، سلوک الى الله که باید با قلب و از طریق آن باشد، به تحقق نمى ‏رسد، و به بیانى، جهد سالک جهد بى توفیق مى‏ شود.

جهد بى توفیق جان کندن بود             ز ارزنى کم گرچه صد خرمن بود      
جهد بى توفیق خود کس را مباد          در جهان و الله أعلم بالرشاد
(دفتر سوم مثنوى)

در اصول کافى از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه نقل مى‏ کند که فرمود: «کان المسیح علیه السلام یقول: لا تکثر واالکلام فى غیرذکر الله فان الذین یکثر ون الکلام فى غیر ذکر الله قاسیة قلوبهم ولکن لا یعلمون» (اصول کافى، ج ۲، کتاب الایمان و الکفر، باب الصمت و حفظ اللسان) یعنى «حضرت مسیح علیه السلام مى ‏فرمود، در غیر ذکر خداى متعال زیاد تکلم نکنید، زیرا آنان که در غیر ذکر خدا زیاد تکلم مى‏ کنند، دلهایشان قاسى و ناخاشع است ولیکن خود آنان توجه ندارند».


هین دهان از هزل بر بنده‏اى عمو           جز حدیث روى او چیزى مگو
(دفتر سوم مثنوى)
اینها دو مورد از هلکات و تبعات رذیله پر گویى بود که با استفاده از روایات و بیانات در اینجا ذکر کردیم. غیر از اینها تبعات و مضرات زیاد در این باب هست که از اشارات آیات و روایات و أدعیه مأثوره استفاده مى‏ شود ولیکن بلحاظ اینکه شرح آنها به طول مى‏ انجامد، از ذکر آنها صرف نظر مى‏ کنیم.
ناگفته نماند که کلام ما، در تبعات و هلکات تکلم مباح و لیکن بى فایده و یا زیادتر از حد ضرورت است، نه در تبعات و مهالک تکلم حرام، و تکلم به چیزى که شرعاً حرمت دارد، مانند دروغ، تهمت، بهتان، غیبت، طعنه، شماتت، استهزاء، دشنام، و نظایر اینها از محرماتى که مربوط به تکلم، و به تعبیرى، مربوط به شرور زبان است.

تکلم حرام و انواع مختلف آن، باب جداگانه‏ اى است و داخل در حرامها یا افعال حرام است که ضرورت توبه از آنها را قبلا در یک بیان کلى بدون پرداختن به جزئیات، ذکر کردیم.

تذکر این نکته هم لازم است که معنى تکلم، مباح، این نیست که هر اندازه انسان سخن بگوید و تکلم کند، هیچ محذورى براى او نداشته باشد، بلکه، معنى مباح این است که در حد ضرورت و به مقدار لازم، مباح و مجاز است و بیش از آن، اگر چه حرام نیست و لیکن براى انسان به جاى خود تبعات و هلکاتى در سیر عبودى و گرفتاریها و سخنیهایى در آخرت پیش مى‏ آورد. دلیل این مطلب هم بیانات وارده از حضرات معصومین در ذم تکلم بى فایده و تکلم زیاد از حد لازم است که به دو مورد اشاره نمودیم و موارد دیگر را بلحاظ مراعات اختصار ذکر نکردیم و طالبین مى‏ توانند به منابع مربوط و به کتب علماى اخلاق مراجعه کنند و در بیانات وارده در این باب به دقت بپردازند.

مقالات،ج ۲

 

منبع: https://t.me/ayatollahshojaee

۰ نظر
حسین

ذکر دائم

ذکر دائم از رئوس احکام عشق به خداست.

عاشقان واقعی خدای متعال که طلب دائم، مجاهدت دائم و طاعت دائم داشته اند، اهل ذکر دائم بوده اند.
مقصود از ذکر دائم این است که باطناً و به جان و دل همیشه و در همه ی احوال به یاد خدای متعال باشد و در آرزوی قرار گرفتن در موطن اوّلی و اصلی خود یعنی در موطن شهود و وصال، چه به زبان هم به ذکر مشغول و چه نباشد.
این لازمه ی عشق و طلب صادقانه و شأن مُحبّ طالب و دردمند است که در همه ی اوقات و دائماً به یاد معشوق و مطلوب خویش باشد، معشوق مطلوبی که همیشه حاضر است و عاشق طالب در محضر اوست، لکن گرفتار فراق و هجرانی که پیش آمده است، فراق و هجران مخصوص.
دورم به صورت از در دولت سرای تو / لیکن به جای و دل ز مُقیمان حضرتم                      ( حافظ )

 

در همه احوال و لحظات علی الاتصال بیاد خدایی باشد که در محضر اوست و بر اساس همین یاد، مراقب حرکاتش باشد. آنچه خدا امر کرده، آنطور باشد و آنچه نهی کرده، آنطور نباشد.
مراقبت در همه حرکات ظاهر و باطن. می خواهد فکری بکند؛ آیا خدا اجازه می دهد یا خیر؟ می خواهد حرفی بزند، نیتی بکند، بخورد، بنشیند، بلند شود، امر و نهی بکند، مواجه با کسی داشته باشد؛ آیا خدا اجازه می دهد یا خیر؟ مرتب مراقب حرکاتش باشد اگر جایی احساس کرد وظیفه اش است چیزی بگوید و گفت، آن یاد خداست. اگر در جایی عملی را نباید کرد یا حرفی را نباید زد و نزد، آن یاد خداست و ..........
حضرت رسول اکرم (ص) می فرمایند که هر کسی در حرکاتش دقیقا اطاعت از خدا می کند، ذکر خدا می گوید اگر چه نماز و روزه اش و تلاوت قرآنش کم باشد.
این معنی ذکر است و عمل کردن به آن هم خیلی سخت است. وقتی هم که تصمیم می گیرید از یادتان می رود و شکست می خورید، دو باره برگردید و شکست نخورید، همینطور می شود. اول کار سخت است تا ملکۀ طیبه و راسخه شود در وجودتان. ( در این صورت) نیت و فکری می خواهید بکنید بلافاصله خواهید فهمید و خدا دستتان را می گیرد و منصرف می شوید و آنرا رد می کنید. ذاکرین واقعی بسیار کم هستند.

پنج رساله ، ص ۱۸۱

 

منبع: https://t.me/ayatollahshojaee

۰ نظر
حسین

فقر

 فقر، حقیقت وجودی همگان است. فقیر، تهی از همه ی کمالات است.
خلائی است که تنها صمدیّت الهی آن را پر می کند و درد و رنجی است که همیشه همراه انسان است؛ ولی انسان از حقایق محجوب است و هر لحظه خود را صاحب و دارا می بیند و حتّی اگر حق تعالی با عنایت خود ذرّه ای از فقرش را به او بچشاند، باز غفلت می کند و در پی دارا شدن می کوشد؛ گویا نمی خواهد فقر خود را بپذیرد.

اگر بر اثر بلایی ، ذلّت خود را احساس کند و بفهمد که خالی از عزّت است؛ به جهت حبّ و دوست داشتن خود، که آن هم ریشه در پندار او دارد، آن را نمی پذیرد و فراموش می کند و دوباره در پی عزّت گام بر می دارد؛ ولی هرگز تشنگی قلب او به عزّت آرام نمی گیرد؛ زیرا نیاز حقیقی او فقط با رؤیت و فنا در عزت الهی پاسخ داده می شود.

رنج آورتر آن که هنگامی چشم دل انسان بر فقر خود گشوده می شود و به یقین می رسد که دیگر قابلیّتی برای عفو و عنایت خدا ندارد؛ پس در این رنج و عذاب باقی می ماند.

کیمیای وصال؛ منزل فقر

۰ نظر
حسین