بیاناتی از حضرت آیت الله محمد شجاعی (ره)

با سلام، در این وبلاگ می توانید مطالب مرتبط با مرحوم حضرت آیت الله استاد محمد شجاعی را مطالعه بفرمایید.

ضیافت حقیقی - ۱۴

پندهایی از مناجات حضرت موسی

[علامه مجلسی] در بحار، ج۶۹ ص۳۸۳ ، حدیثى از امالى نقل کرده است. حدیث طولانى است:

عن عبدالعظیم الحسنى عن ابى الحسن الثالث علیه السلام قال: لَمَّا کَلَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ علی‏ نبیناوآله ‏وعلیه‏ السلام  قَالَ مُوسَی إِلَهِی مَا جَزَاءُ مَنْ شَهِدَ أَنِّی رَسُولُکَ وَ أَنَّکَ کَلَّمْتَنِی قَالَ یَا مُوسَی تَأْتِیهِ مَلَائِکَتِی فَتُبَشِّرُهُ بِجَنَّتِی.

اعتقاد حق

نکات دقیقى در حدیث است که از امام هادى علیه‏ السلام نقل شده، سند از حضرت عبدالعظیم علیه‏ السلام است، وقتى خداى متعال با موسى بن عمران علی‏ نبینا و آله‏ وعلیه‏ السلام تکلّم می ‏فرمود: تکلم موسى علیه‏ السلام اولش اینجور شروع مى شود که حضرت موسى سه سؤال می کند: خدایا کسى که شهادت بدهد که من رسول تو و نبّى تو هستم و تو با من تکلم کردى جزایش چیست؟ خدا فرمود: کسى که به این معنا شهادت بدهد، ملائکه من به سوى او می ‏آیند و او را به بهشت بشارت می ‏دهند.

 

نماز

قَالَ مُوسَى إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ قَامَ بَیْنَ یَدَیْکَ یُصَلِّی‏؟ باز موسى علیه‏ السلام سؤال کرد که خدایا جزای آن کس که در پیشگاه تو بایستد و نماز بخواند چیست؟

 قَالَ یَا مُوسَى أُبَاهِی بِهِ مَلَائِکَتِی رَاکِعاً وَ سَاجِداً وَ قَائِماً وَ قَاعِداً‏. خدا فرمود: یا موسى من بوسیله این بنده مباهات می ‏کنم به ملائکه‏ ام، وقتى به رکوع می ‏رود، به سجده می ‏رود و به قیام و به قعود مى پردازد. در نماز، من به ملائکه ‏ام مباهات می ‏کنم.

و بعد فرمود: وَ مَنْ بَاهَیْتُ بِهِ مَلَائِکَتِی لَمْ أُعَذِّبْه، و کسى که من با او به ملائکه ‏ام مباهات کنم، او را عذاب نمی ‏کنم. از اینجا توجه به اهمیت نماز داشته باشید.

 

نماز معیار سنجش انس به دعا و عبادت

[اگر خواستید بدانید که] چقدر به خدا انس دارید، در نماز بسنجید. معیار همان است که ما خودمان را در نماز بسنجیم، در دعا بسنجیم. ‏نماز میزان است، هر چیزى را خواستید با نماز بسنجید. چقدر به خدا انس دارید، چقدر به خدا می ‏توانید متمرکز باشید و متوجه باشید و چیزى شما را از خدا به غفلت نیندازد، در نماز بسنجید. همه چیز را در نماز بسنجید، از جمله این که چقدر با خدا انس دارید و چقدر فرار از خدا دارید، همه را در نماز می ‏توانید بسنجید. اینطور نیست؟

وقتى نماز می خوانید، دلتان نمی ‏خواهد زود تمام بشود؟! به دعا هم مشغول می ‏شوید همین طور. هرچه هم با ذوق و حال هم باشد بالاخره خوشمان می ‏آید زود خلاص بشویم! این خیلى بد است. مصیبت است و این همان است که حضرت می ‏فرماید. نقطه مقابلش این است که انسان اصلاً سیر نشود. چطور یک فیلم خوبى باشد سیر نمی ‏شوید، می ‏گوئید دنبالش بیاید، کاش تمام نمی ‏شد، وقتى تمام می ‏شود بعضى از این بچه ها اوقاتشان تلخ می ‏شود. یا یک شب نشینى و خوردنى و گردش خوب. به هر صورت هر چیزى را که هر کسى زیاد خوشش بیاید دلش نمی ‏خواهد تمام بشود، اینها همان انس است. دقیقاً این حالت باید در تمام راز و نیازها و دعاها و ذکرها و نمازها باشد که انسان دلش نخواهد تمام بشود، تمام می ‏شود حوصله ‏اش سر می ‏رود. چطور این فیلمها در یکجایى قطع می ‏شود می ‏گوئیم چه جاى بدى قطع شد، این [عبادت هم] بخدا این جور است. مادامی که این درست نشده مصیبت است و این تا به حال براى هیچ کدام از ما و شما درست نشده و امید هم نیست که درست بشود که انسان انس پیدا بکند.

 

اطعام با اخلاص

قَالَ مُوسَى إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَطْعَمَ مِسْکِیناً ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ؟ خدایا جزاى آن کسى که مسکینى را اطعام بکند و فقط نظرش هم رضای تو باشد، وجه تو باشد [چیست]؟ البته ابتغاء وجهک: فقط براى رضاى تو و ثواب است، اما اگر بخواهیم عمیق تر معنى کنیم یعنى طالب وجه توست، یعنى نظر به وجه خدا، که اصل نظر طالبان و مؤمنان است، ابتغاء وجهک. براى خواستن وجه تو، نظر به وجه تو، جزاى این چنین کسى چیست؟

قَالَ یَا مُوسَی آمُرُ مُنَادِیاً یُنَادِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی رُءُوسِ الْخَلَائِقِ أَنَّ فُلَانَ بْنَ‏ فُلَانٍ مِنْ عُتَقَاءِ اللَّهِ مِنَ النَّار. خدا فرمود: من امر می ‏کنم منادى را که روز قیامت نزد همه مردم ندا می ‏کند که اِنَّ فلان بن فلان ـ که مسکینى را اطعام کرده، که این مسئله از نظر اخروى و آن سوى باطن امر، از نظر خدا خیلى مهم است ـ خدا روز قیامت نزد همه مردم ندا می ‏دهد انّ فلان بن فلان از آزادشدگان از آتش است.

درهرصورت من خیلى خیلى به این مسئله تاکید می ‏کنم که از طمع و آن جهاتى که ما و شما را مانع از این قضیه است، برکنار باشید و از آنهایى نباشید که به مستحباتى که آسان است می ‏پردازند ولى مسائل اینجورى که پیش می ‏آید کُمِیْتشان لنگ است، می ‏گوید که هرچه ذکر می ‏گویى بگویم هر چه دعا مى گوئى بخوانم و از این قبیل هر چه می ‏گوئید عمل کنم اما پول دادن نه! مواظبت کنید از اینها نباشید و ببینید چه مسئله‏ ای را خداى متعال و شرع مقدس روى آن حساب کرده است. این یکى از مسائل است که خیلى به آن توجه شده.

صله رحم

قَالَ مُوسَی علیه ‏السلام إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ وَصَلَ رَحِمَه؟‏ موسى علیه ‏السلام دوباره سؤال کرد: خدایا جزاى کسى که صله رحم بکند چیست؟

خدا فرمود: یَا مُوسَی أُنْسِی لَهُ أَجَلَه،‏ جزاى کسى که صله رحم بکند[این است که]  اجلش را به فراموشى می ‏سپاریم! یعنى عمرش را طولانى می ‏کنیم. این در روایات دیگر هم هست که یکى از آثار و خواص صله رحم، یعنى کسى که به ارحام خودش می ‏رسد، از لحاظ مالى و جهات دیگر، مخصوصاً از لحاظ مالى می ‏رسد [این است که] می ‏فرماید: اجلش را به فراموشى می ‏سپاریم، یعنى عمرش زیاد می ‏شود.

در روایات از اهل بیت علیهم‏السلام مکرّر آمده است، اینجا از زبان حضرت موسى علی ‏نبینا و آله ‏و علیه‏ السلام است، از حضرات معصومین علیهم‏السلام هم هست که صله رحم موجب طولانى شدن عمر می ‏شود، کما این که نقطه مقابلش هم هست، یعنى آنها که صله رحم نمی ‏کنند عمرشان کم می ‏شود.

دنباله روایت: فرمود: وَ أُهَوِّنُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْت‏؛ سکرات و شدائدى که موقع مرگ به سراغ همه مى آید، این را هم براى او آسان مىی ‏کنم! وَ یُنَادِیهِ خَزَنَةُ الْجَنَّة، موقع مردن خازنان بهشت او را ندا مى کنند: هَلُّمَ الینا، بیا بسوى ما، فَادْخُلْ مِنْ أَیِّ أَبْوَابِهَا شِئْتَ، بفرما، داخل شو به بهشت، از هر کدام از درها که می ‏خواهى وارد شو.

 یاد خدا

قال موسى علیه‏السلام، موسى دوباره سؤال کرد: إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ ذَکَرَکَ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ؟ جزاى کسانی که به زبان و دل بیاد تو باشند چیست؟ خدا فرمود یَا مُوسَى أُظِلُّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِظِلِّ عَرْشِی،‏ ای موسى او را در قیامت در سایه عرش خود قرار مى دهم، وَ أَجْعَلُهُ فِی کَنَفِی،‏ یعنى او را تحت حمایت خودم قرار می دهم. کسى [را] که به زبان و دل بیاد من مشغول باشد!

البته زیاد گفته ‏‏ام، دوباره می ‏گویم، هر [لحظه از] لحظاتى که بر ما مى گذرد، اگر بیاد خدا باشیم، هم به زبان و هم به دل ـ اصلش یاد قلبى است، اگر زبان هم به ذکر مشغول باشد باید با توجه قلب باشد که معنى پیدا بکند ـ وقتى ما بیاد خدا هستیم، اصلاً در باطن امر، عالممان کاملاً فرق می ‏کند با آن وقتى که از خدا غافل هستیم. یعنى آن یک عالم نورى است و این یک عالم ظلمت و تحیر و سرگردانى و مسلط شدن شیاطین و امثال اینهاست. اگر کسى علم و شهودى داشته باشد و پشت پرده را ببیند، دقیقاً این مسئله را در حدّى که می ‏تواند ببیند، می ‏بیند. حالِ ذکر، با حالِ غفلت از زمین تا آسمان فرق می ‏کند. آن پشت پرده اش عالم نورى است که به بیان نمی ‏آید، این یکى هم ظلمت و تحیر و چیزهایى است که با جمله نمی ‏شود ادا کرد، یعنى غفلت. اینجا خدا می ‏فرماید: کسى که بیاد من باشد او را تحت حمایت مخصوص خود قرار می ‏دهم، در ظلّ عرش. به همان باطن قضیه که در روز قیامت ظهور پیدا خواهد کرد اشاره نموده است.

تلاوت قرآن

قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ تَلَا حِکْمَتَکَ سِرّاً وَ جَهْراً؟ موسى علیه ‏السلام گفت: خدایا جزاى کسى که حکمت ترا تلاوت کند چیست؟ حالا آشکار بخواند یا پنهان بخواند. تلا حکمتک [یعنی] حکمت خدا را، یعنى قرآن بخواند. حالا آن تورات اصلى هم حکمت خدا بود و همچنین آن کتابهایى که خداى متعال سابقاً فرستاده بود، اگر تحریف نشده باشند همه حکمت خدا هستند، ولى همه‏ اش تحریف شده و آن که تحریف نشده، قرآن کریم است. اینجا تطبیقش، قرآن می ‏شود. که کسى که آن را آشکارا یا مخفى تلاوت کند جزایش چیست؟

قَالَ یَا مُوسَی: یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْق‏، این آدم وقتى که به مقام صراط می رسد، آن صراطى که باید از آن گذشت و صورت اخروى همین صراط دنیوى است، از صراط مانند برق می ‏گذرد.

حالا من این وسط باز تاکید می ‏کنم که اگر از شما سؤال می ‏شد و شما هم راست می ‏گفتید خوب بود که معلوم می ‏شد در این ماه چقدر در تلاوت قرآن موفق بوده ‏اید. باز روزهایى مانده است، ان شاءالله باز از تلاوت قرآن غفلت نکنید و هرقدر فرصت کردید، تلاوت قرآن بکنید. فکر نکنید مسئله ساده است، مسئله بسیار عمیق است که مثلاً ماها سعى مى کنیم در موقع صحبت و در نوشته بیاوریم، بعد می ‏بینیم که نمى شود. طبعاً [چاره ‏ای نیست] جز این که انسان خاموش بماند.. ولى این طور نیست که ما فکر می کنیم. [همین طور] برمی ‏داریم قرآن را می ‏خوانیم، کلام خدا را! مسئله بسیار بسیار رموز و اسرار دارد که می ‏بینیم که هرچه ما جمع می ‏کنیم که یک مقدار بگوئیم و می خواهیم بگوئیم، خراب می ‏شود، امثال ماها طبعاً منصرف مى شویم. قهراً من توصیه می ‏کنم که از تلاوت قرآن غفلت نکنید! در همه وقت، مخصوصاً در ماه مبارک. این به همه وقت ناظر است ولى ماه مبارک خصوصیت خاصى دارد. در این روایت مطلق تلاوت قرآن را می ‏گوید که این طور است و فکر نکنید مسئله ساده‏ ای است. مسئله بسیار مهم و عجیبى است که نمی ‏شود فکرها بکشد که مسئله تلاوت قرآن چیست، موقعى که قرآن تلاوت می ‏کنیم چه می ‏شود؟! اصلاً ما کجا قرار می ‏گیریم، چه حرکتى می ‏کنیم، ولو حتى معنى آیات را نفهمیم! [این] چیست؟ [در] چه عوالمى سیر می ‏کنیم. و شما از این جزایى که گفته است باید متوجه باشید که مسئله اسرارآمیزى است که ما نمی ‏فهمیم جزایش چیست؟ گفت جزایش این است که یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْق، مانند برق! این چه تناسبى با تلاوت دارد؟ بسیار بسیار تناسب دارد ولى فهمش خیلى مشکل است. یا کسى که قرآن می ‏خواند، در قیامت گفته می ‏شود: اِقرَأ وارقَ، یا بخوان و برو بالا! می ‏خواند، در مدارج قرب و بهشت بالا می ‏رود. از اینها معلوم است که تلاوت قرآن حساب خاصى دارد.

[تلاوت] از حفظ هم همین طور است، از روى مصحف هم همین طور است، الاّ این که توجه داشته باشید: ولو حفظ هم باشید، خواندن از روى مصحف امتیازات زیادى دارد تا این که انسان از حفظ بخواند! ولو این که کسى حافظ قرآن باشد که توفیق بسیار بالاست، اما در مقام تلاوت تأکید شده که از روى مصحف بخوانند.

صبر بر اذیتها در راه خدا

قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَبَرَ عَلَی أَذَی النَّاسِ وَ شَتْمِهِمْ فِیکَ؟ باز هم حضرت موسى علی ‏نبیناو آله ‏و علیه‏ السلام سؤال کرد: خدایا جزاى کسی که صبر می کند بر اذیتها که در راه تو بر او می ‏شود. فحش ها و ناملایمات و ناسزاها که به او می ‏گویند، اذیتها که براى انسان می ‏شود ، تهمتها و فحش ها و بدگویى ها که در راه خدا به کسى می ‏رسد ولى او در برابر این اذیت در راه خدا صبر می ‏کند، براى خداست و براى خدا هم صبر می ‏کند، جزاى یک چنین کسى چیست؟

قَالَ أُعِینُهُ عَلَی أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَة، همه‏ اش جزاى عجیبى است. حالا من و شما که نمی ‏فهمیم اهوال یوم القیامه چیست، اگر می ‏فهمیدیم که این طور نبود! کسانى که می فهمند دیگر هیچ آرامش ندارند تا وقتى که به امن برسند، یعنى بمیرند و به مجاهدت هم عمرشان را بگذرانند. بمیرند و در امر قرار بگیرند. آن وقت خاطرشان جمع می ‏شود، والاّ مادامی که اینجا هستند، عجیب می ‏ترسند! از چى می ‏ترسند؟ از اهوال روز قیامت! یعنى از آن جریانات هولناکى که در قیامت پیش می ‏آید! یعنى با مردن شروع می ‏شود که قیامت صغرى است و اصلش در قیامت کبرى است. همان مردنش را ما بفهمیم که چه احوالى شروع می ‏شود، دیگر وضع ما این نخواهد بود. اینجا می فرماید: جزاى کسى که بر ستمها و اذیتها صبر بکند چیست؟ خدا فرمود: من به او کمک می ‏کنم در احوال روز قیامت.

لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ (انبیاء : ۱۰۳) وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ (نمل : ۸۹) ؛ فزعى هست که در امن قرار می ‏گیرد. حالا اینجا را هم فهمیدید.

اشک خشیت

قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ مِنْ خَشْیَتِک‏، موسى گفت: خدایا جزاى آن کسى که چشمهایش از خشیت تو اشک بریزد چیست؟

اینکار خیلى سخت است، هر چشمى از خشیت خدا اشک نمی ‏ریزد. گفت جزاى این چشمها که در خشیت تو اشک می ‏ریزد چیست؟

قَالَ یَا مُوسَى أَقِی وَجْهَهُ مِنْ حَرِّ النَّارِ وَ أُومِنُهُ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَر؛ من صورت او را از حرارت آتش حفظ مى کنم و در روز فزع اکبر او را در امان قرار مى دهم.

وقتى اشک از چشم جارى بشود، این شدت خشیت است. همین که شدت خشیت به این مرحله رسید، باطن امر، امن است. این جمله را من مکرر گفته ‏ام آن که اینجا می ‏ترسد در آنجا در امن است و آن که اینجا نمی ‏ترسد آنجا در ترس است.

گریه از خشیت

سؤال: کسى که گناهانش بیادش میفتد گریه اش از خشیت است؟

جواب: بله گرچه [خشیت] مصادیق بالاتر از این و بهتر از این دارد. ولى کسى که متذکر گناهانش می ‏شود و از خدا می ‏ترسد و از عقوبت اخروى می ‏ترسد، از این که خدا را مخالفت کرده می ‏ترسد، اینها در باب خشیت وارد می ‏شود. الاّ این که مصادیق بالاى خشیت این است که:

مصادیق بالاى خشیت

کسانى هستند که اصلاً اهل گناه نیستند، ولى به لحاظ این که آن عبادتهایى که یک عمر با مجاهدتهاى بالا داشته ‏‏اند، واقعاً هم با سعی هاى بالا داشته ‏‏اند، به لحاظ این که معرفتشان بسیار بالاست و می دانند دربرابر چه عظمتى قرار گرفته ‏اند و عبادات خودشان را مناسب ساحت قدس او نمی ‏بینند. اینها هم از خشیت گریه دارند، این غیر از آن است، ولى آن هم از خشیت است. یعنى اگر واقعاً من و شما توفیق این را داشته باشیم که گناهانمان را ترک بکنیم و براى گناهانمان جداً گریه کنیم، حالا به هر بیانى بگوئید، چه براى این که مخالفت خدا را کرده‏‏ ایم، بترسیم، از آتش جهنم بترسیم، این گریه‏ ها بسیار مهم است. از خدا توفیق این گریه ‏‏ها را ـ اگر ندارید ـ بخواهید، بسیار مهم است. یعنى همین گریه‏ ها است که ممکن است رحمت خدا را شامل حال بکند و توبه انسان مورد قبول بشود. گریه بسیار مهم است، اصلاً گریه چاره ساز است والسلام. آن که چاره ساز است گریه است.

این همه در حالات خوبان، در گفته هایشان، حتى شعرا و عرفا که مطالب خودشان را در شعر گفته ‏اند، مثل حافظ و امثال اینها، می ‏بینید که گریه حساب خاصّى دارد. اصلاً گریه در قرآن از خصوصیات انبیاء و صالحان است. به وضوح در قرآن ذکر کرده. آیات، روایات بر این مسئله دلالت دارد. آن روایت را شنیدید که امام صادق علیه السلام فرمود: خدایا من نور را در گریه و سجده یافتم.

حیا از خدا

قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ تَرَکَ الْخِیَانَةَ حَیَاءً مِنْک؟‏ خدایا جزاى آن کسى که خیانت را براى این که از تو شرم می ‏کند، ترک بکند چیست؟ این هم بسیار مهم است و مواظبت بکنید که این را هم عامل باشیم.

مى بینید که خیانت‏ها مختلف است، خیانتهاى بزرگ و کوچک داریم. هر کسى در زندگى خودش به تناسب خودش ممکن است خیانت‏هائى داشته باشد، ممکن است جمله‏ ی بگوید، درباره کسى نظرى بدهد و این در حقیقت خیانت بوده باشد، درخصوص کسى در مقام مشورت حرفى بزند، اما در مجموع خیانت بکند. خلاصه براى هواها و هوسهاى خودتان ـ که خیانت است براى طرف ـ کارى بکنید. ولى کسانى هستند که از این خیانت، براى خدا شرم می ‏کنند و مواظبت می ‏کنند که با کار و حرف و برخوردشان به کسى خیانت نکنند. آنهایى که از خدا شرم می ‏کنند و خیانت را حیاءً مِن الله ترک می ‏کنند، خیلى مهم است، توفیق بسیار بالاست. خدا کند خوب بفهمید من چه می ‏گویم، چون بازکردن مسئله و توضیح دادنش یک مقدار به مشکلات برخورد می ‏کنند. توفیق بسیار بالاست که خدا به کسى این عنایت را بکند که بَینَه و بَینَ الله کاملاً مواظب است، به فکر هوى و هوس و خواسته‏ هاى خودش نیست، مراقب است که در محضر خداست، خیانت نکند، حتى اگر خیانت جزیى هم باشد، بالاخره خیانت است، حالا هر خیانتى بجاى خودش، بزرگ، بزرگ است کوچک، کوچک است، هرچه هست این توفیق بالاست که خدا به من و شما عنایت بفرماید که مراقبت بکنیم که هواى خودمان را، نفع خودمان را، منفعت خودمان را درنظر نگیریم و کارى نکنیم که خیانت به کسى باشد. براى این که از خدا می ‏ترسیم و از خدا شرم می ‏کنیم. این توفیق بالاست. فلذا حضرت موسى در اینجا سؤال کرد که: خدایا کسى که خیانت را حیاءً منک ترک می ‏کند جزایش چیست؟

 قَالَ یَا مُوسَى لَهُ الْأَمَانُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، این تناسب بین جزا و عمل است، یعنى نمی ‏خواهد به خدا خیانت بکند، می ‏خواهد بنده ‏های خدا در امن باشند، خدا هم او را در امان قرار می ‏دهد. تناسبها در جزاها خیلى دقیق است!

دوستی اهل طاعت

قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَحَبَّ أَهْلَ طَاعَتِک؟‏ خدایا جزاى آن کس که اهل طاعت ترا دوست بدارد چیست؟ یعنى از انسانها، آنهایى را دوست بدارد که اهل طاعت تو هستند. خوبان را، صالحان را، دوست بدارد، جزایش چیست؟ گرچه ما خودمان هر چه دلمان بخواهد، از خوبان نمى شویم، ولى خوبان را مجموعاً ما دوست داریم. الحمدالله، خدا عنایت کرده، داریم انشاءالله، جزایش را هم خدا عنایت می ‏کند.

قَالَ یَا مُوسَی أُحَرِّمُهُ عَلَی نَارِی،‏ خدا فرمود: او را تحریم می ‏کنم بر آتشم، حرام می ‏کنم او را بر آتشم.

قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً مُتَعَمِّدا؟ خدایا جزاى کسى که مؤمنى را عمداً بقتل برساند چیست؟

قَالَ لَا أَنْظُرُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَا أُقِیلُ عَثْرَتَهُ. خدا فرمود: من در روز قیامت به او نظر نمی ‏کنم و گناهان او را نمى بخشم.

دعوت به اسلام

قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ دَعَا نَفْساً کَافِرَةً إِلَی الْإِسْلَام‏؟ خدایا جزاى یک کسى که یک کافر را به اسلام دعوت بکند و مسلمانش بکند چیست؟

قَالَ یَا مُوسَی آذَنُ لَهُ فِی الشَّفَاعَةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لِمَنْ یُرِیدُ، من به او اذن می ‏دهم که در روز قیامت درخصوص هر کسى که می ‏خواهد شفاعت بکند.

نماز اول وقت

قَالَ إِلَهِی‏ فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَلَّی الصَّلَوَاتِ لِوَقْتِهَا؟ موسى علی‏ نبینا و آله‏ و علیه‏ السلام می ‏گوید که خدایا جزاى کسى که نمازها را در وقتش بخواند چیست؟ در وقتش نه دیرتر، یعنى اول وقت بخواند. خدا فرمود:

قَالَ أُعْطِیهِ سُؤْلَهُ وَ أُبِیحُهُ جَنَّتِی، دو چیز جزای اوست، هر چه سؤال بکند به او می ‏دهم، استجابت دعا را هم در بردارد. هرچه بخواهد می ‏دهم و بهشتم را هم براى او مباح می ‏کنم.

گاهى ما و شما می ‏گوئیم دعایمان مستجاب نمی ‏شود. و صحبت شد که دعا استجابتش دل می ‏خواهد. اینها را اجمالاً می دانید، اما مهم در اجابت دعا دو چیز است، حالا در اینجا به یکى اشاره شد. با توجه به این که آیات و روایات دیگرى هم هست که از آنها استفاده می ‏شود و کلی ‏اش این است که انسان از گناه اجتناب بکند و واجبات را انجام بدهد. با استفاده از همه آیات و روایات، این در استجابت دعا اساس است. اینجا به یکى اشاره شده. نمازها را در وقتش خواندن!

وضوی کامل با خشیت

قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَتَمَّ الْوُضُوءَ مِنْ خَشْیَتِک؟ خدایا کسى که وضو را [از خشیت تو] تمام می ‏کند، یعنى بجا می ‏آورد، جزایش چیست؟ کسى که به لحاظ این که از او می ‏ترسد وضویش را خوب بجا می ‏آورد. وضو انجام دادن مختلف است، کسانى وضو را  خیلى مؤهل انجام می ‏دهند، کسانى وضو را با دقت و خوب انجام می ‏دهند: اَتَمَّ الوضوء.

قَالَ أَبْعَثُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَهُ نُورٌ بَیْنَ عَیْنَیْهِ یَتَلَأْلأ، [فرمود: روز قیامتش مبعوث کنم در حالی که نورى میان دو چشمش می ‏درخشد]

روزه گرفتن ماه مبارک براى خدا

قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ لَکَ مُحْتَسِبا؟ موسى علی‏ نبیناو آله‏ وعلیه‏ السلام گفت: خدایا جزاى کسى که ماه مبارک را براى تو، روزه بگیرد چیست؟ البته از این حدیث معلوم می ‏شود که خود شهر مبارک رمضان، قبلا هم در ادیان دیگر، ماه روزه بوده است، البته خود آیه روزه که در قرآن هست: کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم‏ (بقره : ۱۸۳) خودش صریح بر این دلالت می ‏کند که روزه براى امم قبلى در ادیان قبلى هم بوده است، کلی ‏اش از این آیه معلوم است، اما اینجا از این روایت معلوم می شود که ماه مبارک، ماه روزه بوده است. چون حضرت موسى سؤال می ‏کند: جزاى کسى که ماه مبارک را براى تو روزه بگیرد چیست؟

قَالَ یَا مُوسَی أُقِیمُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَقَاماً لَا یَخَافُ فِیهِ، این هم بسیار مهم است خدا فرمود:  موسى! او را در قیامت در مقامى، در جایگاهى قرار مى دهم که در آنجا دیگر خوفى از چیزى ندارد.

قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ یُرِیدُ بِهِ النَّاس؟‏ خدایا کسى که ماه مبارک رمضان را روزه می گیرد ولى براى تو نه [برای مردم]، جزاى این فرد چیست؟

قَالَ یَا مُوسَى ثَوَابُهُ کَثَوَابِ مَنْ لَمْ یَصُمْه‏، خدا فرمود: ثوابش مثل ثواب کسى است که روزه نگرفته.

تذکراتى را که تا اینجا گفتم تکرار می ‏کنم. در خیلى مواردى که به من و شما مربوط می ‏شد دقت کنید. نماز را در اول وقت خواندن،  خیانت نکردن، که انسان براى مصلحت خودش خیانت به کسى بکند. مثلاً براى پسرتان می ‏خواهید به خواستگارى بروید، از خدا بخواهید که آن خیانت را حیاءً من الله، ترک بکنید. خیلى روشن است من چه می ‏گویم، منتهى باز کردنش صلاح نیست. علی هذا از خیانت مواظبت کنید، وضو را خوب انجام بدهید، اگر توانستید از خشیت خدا گریه داشته باشید که در ماه مبارک اِن شاءالله موفق باشید و موفق به اطعامش بشوید. همه این تذکرات که اینجا بود، اطعام مسکین و.... همه اینها روایت است، همه اینها حساب مخصوصى داشت که ان شاءالله دقت می ‏کنید. از جمله تلاوت قرآن است.

[متن روایت: عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه‏السلام  قَالَ لَمَّا کَلَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُوسَ بْنَ عِمْرَانَ ع قَالَ مُوسَى إِلَهِی مَا جَزَاءُ مَنْ شَهِدَ أَنِّی رَسُولُکَ وَ نَبِیُّکَ وَ أَنَّکَ کَلَّمْتَنِی قَالَ یَا مُوسَى تَأْتِیهِ مَلَائِکَتِی فَتُبَشِّرُهُ بِجَنَّتِی قَالَ مُوسَى إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ قَامَ بَیْنَ یَدَیْکَ یُصَلِّی قَالَ یَا مُوسَى أُبَاهِی بِهِ مَلَائِکَتِی رَاکِعاً وَ سَاجِداً وَ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ مَنْ بَاهَیْتُ بِهِ مَلَائِکَتِی لَمْ أُعَذِّبْهُ قَالَ مُوسَی إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَطْعَمَ مِسْکِیناً ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ قَالَ یَا مُوسَى آمُرُ مُنَادِیاً یُنَادِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْخَلَائِقِ أَنَّ فُلَانَ بْنَ‏ فُلَانٍ مِنْ عُتَقَاءِ اللَّهِ مِنَ النَّارِ قَالَ مُوسَى إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ وَصَلَ رَحِمَهُ قَالَ یَا مُوسَی أُنْسِی لَهُ أَجَلَهُ وَ أُهَوِّنُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ یُنَادِیهِ خَزَنَةُ الْجَنَّةِ هَلُمَّ إِلَیْنَا فَادْخُلْ مِنْ أَیِّ أَبْوَابِهَا شِئْتَ قَالَ مُوسَى إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ کَفَّ أَذَاهُ عَنِ النَّاسِ وَ بَذَلَ مَعْرُوفَهُ لَهُمْ قَالَ یَا مُوسَى یُنَادِیهِ النَّارُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا سَبِیلَ لِی عَلَیْکَ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ ذَکَرَکَ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ قَالَ یَا مُوسَى أُظِلُّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِظِلِّ عَرْشِی وَ أَجْعَلُهُ فِی کَنَفِی قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ تَلَا حِکْمَتَکَ سِرّاً وَ جَهْراً قَالَ یَا مُوسَى یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْقِ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَبَرَ عَلَى أَذَى النَّاسِ وَ شَتْمِهِمْ فِیکَ قَالَ أُعِینُهُ عَلَى أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ مِنْ خَشْیَتِکَ قَالَ یَا مُوسَى أَقِی وَجْهَهُ مِنْ حَرِّ النَّارِ وَ أُومِنُهُ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ تَرَکَ الْخِیَانَةَ حَیَاءً مِنْکَ قَالَ یَا مُوسَى لَهُ الْأَمَانُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَحَبَّ أَهْلَ طَاعَتِکَ قَالَ یَا مُوسَى أُحَرِّمُهُ عَلَى نَارِی قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً قَالَ لَا أَنْظُرُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَا أُقِیلُ عَثْرَتَهُ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ دَعَا نَفْساً کَافِرَةً إِلَى الْإِسْلَامِ قَالَ یَا مُوسَى آذَنُ لَهُ فِی الشَّفَاعَةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لِمَنْ یُرِیدُ قَالَ إِلَهِی‏ فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَلَّى الصَّلَوَاتِ لِوَقْتِهَا قَالَ أُعْطِیهِ سُؤْلَهُ وَ أُبِیحُهُ جَنَّتِی قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَتَمَّ الْوُضُوءَ مِنْ خَشْیَتِکَ قَالَ أَبْعَثُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَهُ نُورٌ بَیْنَ عَیْنَیْهِ یَتَلَأْلَأُ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ لَکَ مُحْتَسِباً قَالَ یَا مُوسَى أُقِیمُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَقَاماً لَا یَخَافُ فِیهِ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ یُرِیدُ بِهِ النَّاسَ قَالَ یَا مُوسَی ثَوَابُهُ کَثَوَابِ مَنْ لَمْ یَصُمْه‏؛ (امالی الصدوق، ص: ۲۰۷)

از امام دهم على بن محمد علیهالسلام - در مصاحبه موسى با خداى عز و جل:

موسى: معبودا پاداش کسى که گواهى دهد من رسول و نبى و هم سخن توام چیست؟

خدا: فرمود فرشتگانم بیایند نزد او مژده بهشت باو دهند.

س معبودا پاداش کسى که برابرت بایستد و نماز بخواند چیست! ج- نزد فرشتگانم باو مباهات کنم در سجده و رکوع و قیام و قعودش و هر که چنین باشد او را عذاب نکنم.

س- پاداش کسى که مسکین را بخاطر تو اطعام کند چیست.

ج- روز قیامت دستور دهم منادى جار کشد که فلانى پسر فلان از آزاد کرده‏ هاى خداست‏ از دوزخ.

س- معبودا پاداش کسى که صله رحم کند چیست؟

ج- عمرش را دراز کنم و سکرات موت را بر او آسان کنم و خازنان بهشت او را فریاد کنند بشتاب نزد ما و از هر در خواهى وارد شو.

س- پاداش کسى که آزار خود را از مردم باز دارد و به آنها خوبى کند چیست؟

ج- دوزخ روز قیامت به او فریاد زند که بتو راهى ندارم.

س- پاداش کسى که تو را با زبان و دل یاد کند چیست؟

ج- او را روز قیامت در سایه عرشم پناه دهم در حمایت خود گیرم.

س- پاداش آنکه حکمت تو را نهان و آشکار بخواند چیست؟

ج- چون برق بر صراط بگذرد.

س- پاداش کسى که بر آزار و دشنام مردم بخاطر تو شکیبا شود چیست؟

ج- در ترسهاى روز قیامت باو کمک کنم.

س- پاداش کسى که چشمانش از ترس تو اشگین شوند چیست؟

چهره‏اش را از سوز آتش نگهدارم و از فزع اکبر آسوده‏ اش سازم.

معبودا- کسى که از شرم تو ترک خیانت کند چه پاداشى دارد؟

ج- روز قیامت در امانست.

معبودا- کیفر کسى که عمدا مؤمنى را بکشد چیست؟

روز قیامت باو نظر نکنم و از لغزشش در نگذرم.

معبودا- پاداش کسى که کافرى را با سلام دعوت کند چیست؟

روز قیامت براى هر که خواهد باو اجازه شفاعت دهم.

معبودا پاداش کسى که نمازها را بوقت بخواند چیست؟

هر چه درخواست کند به او دهم و بهشتم را بر او مباح کنم.

معبودا پاداش کسى که از ترست وضوء را تمام گیرد چیست؟

روز قیامتش که مبعوث کنم نورى میان دو چشمش بدرخشد.

معبودا- پاداش کسى که ماه رمضان را بخاطر تو روزه دارد چیست؟

روز قیامت بمقامى وادارمش که ترسى ندارد.

معبودا- پاداش کسى که ماه رمضان را بخاطر مردم روزه دارد چیست؟

ثواب کسى دارد که آن را روزه نداشته است. (ترجمه کمره‏ اى)]

۰ نظر
حسین

ضیافت حقیقی - ۱۳

پندهایی از امیرالمؤمنین در شب ۲۱ ماه مبارک

مکرر گفته ‏‏ام امیرالمؤمنین صلوات‏ الله‏ علیه خودش، بیاناتش، اولش، آخرش، سرّ است، بیاناتش هم شبیه هیچ بیانى نیست. گفته شده است که بعد از قرآن، بیانات امیرالمؤمنین علیه ‏السلام یعنى نهج البلاغه و بیانات غیر از نهج البلاغه‏ اش امتیاز خاصّى دارد. چطور قرآن به عنوان کلام حق امتیاز خاصى دارد. بیانات [امیرالمؤمنین] کل قرآن است یعنى ـ همه گفته‏‏ اند ـ بعد از قرآن، بیانات امیرالمؤمنین علیه‏ السلام بیانات مخصوص است. از همه لحاظ مخصوص است، از لحاظ عمقش، از لحاظ داراى معانى و مضامین عالیه بودن در ابواب مختلفش.
شب شهادت امیرالمؤمنین علیه ‏السلام است، بیانات حضرت را بخوانیم، [بیانات حضرت سلام ‏الله‏ علیه] در موضوعات مختلف است، دو سه جمله بخوانم، چیزهایى است که به گوش شما نخورده یا کم خورده:

درخواست عاقبت به خیر شدن

[نهج البلاغه، نامه ۶۹ : و من کتاب له علیه ‏السلام إلى الحارث الهمدانی] ‏بیانات امیرالمؤمنین سلام ‏الله‏ علیه است، به حارث همدانى می ‏فرماید: وَ إِیَّاکَ أَنْ یَنْزِلَ بِکَ الْمَوْتُ وَ أَنْتَ آبِقٌ مِنْ رَبِّکَ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا. این تفسیر امیرالمؤمنین علیه‏ السلام خیلى چیز عجیبى است. تحذیر مى ‏کند، به حارث همدانى مى ‏گوید: بپرهیز از این که مرگ به سراغت بیاید در حالی که تو در حال فرار از خدا هستى و رو آوردن به دنیا!
وضع یک عمر انسان که در یک لحظه، در لحظه مردن، عوض نمى ‏شود! مگر این که انسان تلاش کند در آخر عمر وضعش عوض بشود. فلذا در دعا هست که خدایا آخر عمر ما را بهترینش قرار بده. آن چیز دیگرى است، ولى اگر نشد چه؟


پرهیز از مصاحبت با منحرفان

البته حضرت امیر علیه ‏السلام بدنبالش وصیت‏های خوبى دارد. اینها را هم یاد بگیرید: وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفُسَّاقِ، اگر این جمله را بخواهید عمل بکنید، نباید با آدمى که معصیت کاراست مصاحبت بکنید، [علت] این چیست؟ [پاسخ حضرت این است:] فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَق!: مواظبت بکن که با فساق مصاحبت نکنى که شر به شر ملحق است. یعنى شر، شرّ را بدنبال خودش مى آورد.
 

یاد مرگ و پس از مرگ

مى‏ فرماید: وَ أَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ‏، مرگ را زیاد یاد کن، بعد از مرگ را هم زیاد یاد کن! خود مرگ و آنچه که بعد از مرگ مى ‏آید جدّى است، خوب یاد بکن.
بعد مى ‏فرماید: وَ لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلَّا بِشَرْطٍ وَثِیق، و آرزوى مرگ را مگر در یک شرط محکم نکن، در یک شرط محکم آرزوى مرگ بکن. یعنى یک شرط وثیقى براى خودت بگیر که بعد از مردن راحتى تو شروع مى‏ شود. اگر این شرط وثیق را به دست آوردى، شرط محکم را بعد از آن آرزوى مرگ را بکن. یعنى کاملاً بدانى که مردن مساوى است با راحتى تو و اول راحتى تو است. اگر این شرط را به دست آوردى آرزوى مرگ را بکن و الاّ آرزو کردنى نیست.

بعد دو سه جمله‏ ی فرموده که هر کس عمل بکند واقعاً اصلاح مى ‏شود :

پرهیز از آنچه بر خود مى ‏پسندی و بر دیگران نه

وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یَرْضَاهُ صَاحِبُهُ لِنَفْسِهِ وَ [یَکْرَهُهُ‏] یُکْرَهُ لِعَامَّةِ الْمُسْلِمِینَ. از سه چیز مى ‏فرماید بترس:  یکى این که برحذر باش از هر کارى که انسان راضى مى ‏شود براى خودش ولى براى بقیه مردم راضى نمى ‏شود. از این بترس که چیزى را فقط براى خودت بخواهى و براى دیگران آن را نخواهى.  
این یک جمله به ظاهر خیلى خلاصه و ساده است ولى هزاران مسئله است که قسمت مهمى از گرفتاریهاى اخروى و هلاکت اخروى انسانها از این باب است. بعداً فکر کنید که [این مساله] در ما چگونه است. مى‏گوید بترس از هر عملى که انسان آن را براى خودش مى خواهد ولى براى بقیه مردم آن را نمى‏ خواهد.

 

پرهیز از خطا در پنهان

وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یُعْمَلُ بِهِ فِی السِّرِّ وَ یُسْتَحَیی مِنْهُ فِی الْعَلَانِیَة، بترس از هر عملى که در خفى عمل مى‏ شود ولى از عمل کردن به آن در آشکارا انسان حیا مى کند!
هر عملى را دیدید که در آشکارا نمى ‏توانید عمل بکنید ولى در خلوت عمل مى‏ کنید از آن بترسید. این خیلى جمله عجیبى است. اگر کسى بخواهد به این عمل بکند چیز عجیبى مى ‏شود.  ببینید چقدر انسان اصلاح مى ‏شود و چقدر تحذیر مى ‏شود از این که آن را عمل بکند. بترس از عملى که در خلوت انجام مى ‏گیرد ولى حیا مى ‏شود، انسان آن را در غیرخلوت انجام بدهد، از این نوع عمل بترسید. ببینید چقدر انسان باید تجدیدنظر بکند اگر بخواهد به این عمل بکند.
حالا چرا مى‏ گوید بترس؟ چون اینها افتضاح ‏آور است. یعنى اگر بنا باشد در روز فضیحت عمل انسانها را آشکار بکند که خواهد کرد، اینها براى آنوقت هاست. مى ‏گوید بترس از چیزى که در خفى عمل مى‏ شود ولى انسان حیا مى ‏کند که آن را در علن عمل بکند. یعنى هرچه مى‏ کند طورى باشد که اگر در علن هم باشد اشکال نداشته باشد.

 

پرهیز از کاری که موجب اعتذار است

بعد مى ‏فرماید: وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ أَنْکَرَهُ أَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ، بترس از هر عملى که وقتى صاحب آن عمل آن از عملش سؤال مى‏ شود، یا انکار مى ‏کند یا عذر مى ‏آورد.
ببینید حضرت على علیه ‏السلام چه نصیحت‏ها به حارث مى ‏کند. ببینید حارث‏ها چه شده ‏اند. بیانات امیرالمؤمنین علیه‏ السلام گفتم عجیب است. اساس اصلاح از اینجاها شروع مى ‏شود. گفتم بیان امیرالمؤمنین علیه‏ السلام بیانات مخصوص است. فلذا امثال حارث‏ها با این نصیحت‏ها که گرفته‏ اند چه شده‏ اند. هیچ عملى نکن که وقتى درباره آن از تو سؤال مى ‏کنند، بخواهى انکارش بکنى یا عذر بیاورى.

 

دوباره تکرار مى ‏کنم سه جمله فرمود که:
بترس از آن عملى که انسان براى خودش راضى مى ‏شود براى دیگران دلش نمى ‏خواهد،
بترس از هر عملى که در خفا عمل مى ‏شود ولى انسان حیا مى ‏کند از این که در آشکارا عمل بشود،
بترس از هر عملى که وقتى صاحبش از آن سؤال مى ‏شود، یا انکار مى ‏کند یا عذر مى ‏آورد.

 

ما حالا این را بر خودمان تطبیق بکنیم: اول مى‏ گوید بترس از آن عملى که براى خودت مى‏ خواهى و براى هیچ کس دیگر نمى‏ خواهى. خیلى چیز عجیبى است. ترسش براى این است که افتضاحش را خدا در قیامت پیش آورد! در دعا هم مى ‏خوانیم ربّنا لا تفضحنا فى الدنیا و الاخره علی رؤس الاشهاد. یک مقام بعد از مردن در قیامت مقام فضیحت است. کسانى را که خدا بخواهد، همه چیزشان را همه مى ‏دانند. آن خودش از جهنم هم بدتر است، فضیحت است. منتها کسانى را که مى ‏خواهد ستر مى ‏فرماید.  لاتفضحنا علی رؤس الاشهاد.
در روایت هست امام صادق علیه‏ السلام فرموده: اگر کسانى بدانند عرض اعمال و فضیحت چیست از همین حالا عقل از سرشان مى پرد و به کوهها مى ‏روند و زندگى را ترک مى ‏کنند. اگر بدانند چه مى شود.

 

منشأ خصلتهاى بد

سوال: خصلتهاى بد از کجا نشأت مى ‏گیرد؟
جواب: کسى که عمل بد، خصلتهاى بد، اوصاف بد، نیّات بد، خصوصیات بد که دارد، از کجا نشأت مى ‏گیرد، از جهلش نشأت مى ‏گیرد؟ از خودش نشأت مى ‏گیرد، از هوى و هوسها نشأت مى گیرد، الى آخر. از هوى و هوسش نشأت مى ‏گیرد. با تعبیرهاى مختلفى مى‏ شود جوابهاى مختلفى داد که از کجا نشأت مى‏ گیرد.
جوابهاى مختلفى که همه‏ اش در جاى خودش، از تبعیت از دستور خدا نکردن نشأت مى‏ گیرد، از قلب سالم نداشتن نشأت مى ‏گیرد.

 

تشویق نزدیکان به عمل

در اینجا حضرت امیر علیه ‏السلام  به حارث در جمله اولش هم مى ‏گوید: افضل مؤمنین را هم بتو بشناسانم، کسى است که خود عمل مى‏ کند، نزدیکانش را هم وادار به عمل مى کند و انفاق مى ‏کند. [وَ اعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ الْمُؤْمِنِینَ أَفْضَلُهُمْ تَقْدِمَةً مِنْ نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ‏ وَ مَالِه‏]
این بیان مخصوص است، شاید تا بحال نشنیده باشید، مى ‏فرماید افضل مؤمنین کسى است که خودش عمل مى کند و نزدیکانش را هم به عمل ارشاد و هدایت مى ‏کند. و دیگر این که اهل انفاق باشد. خود را با این بسنجیم.
در این بیان امیرالمؤمنین علیه ‏السلام افضل را با سه خصلت بیان مى ‏کند: خود عامل باشد، با نزدیکانش کار بکند و زحمت بکشد و آنها را به عمل بکشاند، یعنى به این مسئله همت داشته باشد.
مثلاً کمیل از اصحاب خاص امیرالمؤمنین علیه‏ السلام بود، دعاى کمیل را براى او گفته، [از جانب حضرت] مأموریتى داشت، عامل حضرت بود در جائى، خوب عمل نکرده بود. وقتى دشمن براى تاختن به مؤمنین از آن شهرى که کمیل در آنجا بود، عبور مى ‏کرد، کمیل جاى دیگرى رفته بود براى این که جمعى را براه بیاورد. حضرت یک نامة تند نوشت و فرمود تو به درد این کارها نمى ‏خورى! یعنى صلاحیتش را ندارى. مى ‏فرماید: تو حالا اینجا را وِل کردى رفته‏ای آنجا! معلوم مى ‏شود تو به درد این کارها نمى ‏خورى! مى ‏فرماید: تو غفلت کردى از شهرى که تو در آنجا بودى آنها عبور کرده اند، کانّه تو به آنها راه داده ‏‏ای.


[متن کامل روایت ۶۹ : و من کتاب له علیه‏ السلام  إلى الحارث الهمدانی: وَ تَمَسَّکْ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ وَ [انْتَصِحْهُ‏] اسْتَنْصِحْهُ وَ أَحِلَّ حَلَالَهُ وَ حَرِّمْ حَرَامَهُ وَ صَدِّقْ بِمَا سَلَفَ مِنَ الْحَقِّ وَ اعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْیَا لِمَا بَقِیَ مِنْهَا فَإِنَّ بَعْضَهَا یُشْبِهُ بَعْضاً وَ آخِرَهَا لَاحِقٌ بِأَوَّلِهَا وَ کُلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِقٌ وَ عَظِّمِ اسْمَ اللَّهِ أَنْ تَذْکُرَهُ إِلَّا عَلَى حَقٍّ وَ أَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ وَ لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلَّا بِشَرْطٍ وَثِیقٍ وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یَرْضَاهُ صَاحِبُهُ لِنَفْسِهِ وَ [یَکْرَهُهُ‏] یُکْرَهُ لِعَامَّةِ الْمُسْلِمِینَ وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یُعْمَلُ بِهِ فِی السِّرِّ وَ یُسْتَحَى مِنْهُ فِی الْعَلَانِیَةِ وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ أَنْکَرَهُ [وَ] أَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ وَ لَا تَجْعَلْ عِرْضَکَ غَرَضاً لِنِبَالِ [الْقَوْمِ‏] الْقَوْلِ وَ لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَکَفَى بِذَلِکَ کَذِباً وَ لَا تَرُدَّ عَلَى النَّاسِ کُلَّ مَا حَدَّثُوکَ بِهِ فَکَفَى بِذَلِکَ جَهْلًا وَ اکْظِمِ الْغَیْظَ وَ [احْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ تَجَاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدِرَةِ] تَجَاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدَرَةِ وَ احْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ اصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ تَکُنْ لَکَ الْعَاقِبَةُ وَ اسْتَصْلِحْ کُلَّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَهَا اللَّهُ عَلَیْکَ وَ لَا تُضَیِّعَنَّ نِعْمَةً مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَکَ وَ لْیُرَ عَلَیْکَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَیْکَ- وَ اعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ الْمُؤْمِنِینَ أَفْضَلُهُمْ تَقْدِمَةً مِنْ نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ‏ وَ مَالِهِ- [وَ إِنَّکَ‏] فَإِنَّکَ مَا تُقَدِّمْ مِنْ خَیْرٍ یَبْقَ لَکَ ذُخْرُهُ وَ مَا تُؤَخِّرْهُ یَکُنْ لِغَیْرِکَ خَیْرُهُ-  وَ احْذَرْ صَحَابَةَ مَنْ یَفِیلُ رَأْیُهُ وَ یُنْکَرُ عَمَلُهُ فَإِنَّ الصَّاحِبَ مُعْتَبَرٌ بِصَاحِبِهِ وَ اسْکُنِ الْأَمْصَارَ الْعِظَامَ فَإِنَّهَا جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاءِ وَ قِلَّةَ الْأَعْوَانِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ اقْصُرْ رَأْیَکَ عَلَى مَا یَعْنِیکَ وَ إِیَّاکَ وَ مَقَاعِدَ الْأَسْوَاقِ فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ الشَّیْطَانِ وَ مَعَارِیضُ الْفِتَنِ وَ أَکْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَیْهِ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَبْوَابِ الشُّکْرِ وَ لَا تُسَافِرْ فِی یَوْمِ جُمُعَةٍ حَتَّى تَشْهَدَ الصَّلَاةَ إِلَّا فَاصِلًا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ فِی أَمْرٍ تُعْذَرُ بِهِ وَ أَطِعِ اللَّهَ فِی [جُمَلِ‏] جَمِیعِ أُمُورِکَ فَإِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ فَاضِلَةٌ عَلَى مَا سِوَاهَا وَ خَادِعْ نَفْسَکَ فِی الْعِبَادَةِ وَ ارْفُقْ بِهَا وَ لَا تَقْهَرْهَا وَ خُذْ عَفْوَهَا وَ نَشَاطَهَا إِلَّا مَا کَانَ مَکْتُوباً عَلَیْکَ مِنَ الْفَرِیضَةِ فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ تَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا وَ إِیَّاکَ أَنْ یَنْزِلَ بِکَ الْمَوْتُ وَ أَنْتَ آبِقٌ مِنْ رَبِّکَ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفُسَّاقِ فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَقٌ وَ وَقِّرِ اللَّهَ وَ أَحْبِبْ أَحِبَّاءَهُ وَ احْذَرِ الْغَضَبَ فَإِنَّهُ جُنْدٌ عَظِیمٌ مِنْ جُنُودِ إِبْلِیسَ وَ السَّلَام‏.
و چنگ در ریسمان قرآن زن و از آن نصیحت پذیر، حلالش را حلال و حرامش را حرام گیر، و حقى را که پیش از این بوده است تصدیق دار، و رفته دنیا را براى مانده آن آینه عبرت شمار، چه برخى از آن به برخى دیگر ماند، و پایانش خود را به آغاز آن رساند، و همه آن رفتنى است و با کسى نماندنى، و نام خدا را بزرگ شمار و آن را جز براى حق بر زبان میار. مرگ و پس از مرگ را فراوان یاد کن و آرزوى مرگ مکن، جز که بدانى از تبعات مرگ رستن توانى، و از کارى دورى کن که کننده آن را بر خود روا دارد، و از دیگر مسلمانان ناپسند شمارد. و بترس از کارى که در نهان کنند و در عیان از آن خجلت برند، و بپرهیز از کارى که چون از کننده آن پرسند آن را به خود نپذیرد، یا راه پوزش پیش گیرد. آبرویت را نشانه تیر گفتار مگردان، و هرچه شنیدى به مردمان مرسان که آن دروغگویى را نشان است، و هر چه مردم به تو گویند به خطا منسوب مکن که آن نادانى را برهان است. خشم خود را فرو خور، و به وقت توانایى در گذر. و گاه خشم در بردبارى بکوش و به هنگام قدرت- از گناه- چشم پوش تا عاقبت تو را باشد. هر نعمتى را که خدا به تو داده با سپاس داشتن باقى بدار، و هیچ نعمت از نعمتهاى خدا را که ارزانى توست ضایع مگذار، و باید که نشان نعمتى را که خدایت داده، در تو ببینند- آشکار-.
و بدان که بهترین مؤمنان آن بود که جان و خویشاوند و مال خود را در راه خدا پیشاپیش دهد، چه هر نیکى پیشاپیش فرستى براى تو اندوخته شود و آنچه واگذارى خیر آن را دیگرى برد. از همنشینى آن که رایش سست و کارش ناپسند بود بپرهیز، که هر کس را از آن که دوست اوست شناسند. و در شهرهاى بزرگ سکونت کن که جایگاه فراهم آمدن مسلمانان است، و بپرهیز از جایهایى که در آن از- یاد خدا- غافلند و آنجا که به یکدیگر ستم مى ‏رانند، و بر طاعت خدا کمتر یاران‏اند، و تنها در چیزى بیندیش که تو را باید و به کارت آید. مبادا بر سر بازارها بنشینى که جاى حاضر شدن شیطان است و نمایشگاه فتنه و طغیان. و بدان کس که از او برترى، فراوان بنگر تا بدین نگریستن سپاس نعمت دارى و شکر آن بگذارى، و در روز جمعه سفر مکن تا نماز جمعه را بگزارى، مگر سفرى بود که در آن روى به خدا دارى یا از آن ناچارى. در همه کارهایت خدا را اطاعت کن که طاعت خدا از هر چیز برتر است. نفس خود را بفریب و به عبادتش وادار و با آن مدارا کن و مقهورش مدار، و بر آن آسان گیر و به هنگامى که نشاط و فراغتش بود، روى به عبادت آر. جز در آنچه بر تو واجب است که باید آن را به جاى آرى و در وقت آن بگزارى.
و بترس که مرگ بر تو در آید، و تو از پروردگارت گریزان باشى و در جستجوى دنیا روان. از همنشینى با فاسقان بپرهیز که شر به شر پیوندد. خدا را بزرگ دار و دوستان خدا را دوست شمار و از خشم بپرهیز- و خود را از آن برهان- که خشم سپاهى است بزرگ از سپاهیان شیطان، و السّلام. (ترجمه : شهیدی)]

 

برآوردن حوائج مردم

این جمله را یاد بگیرید که حضرت على علیه ‏السلام به کمیل موعظه مى ‏کرد، ـ در نهج البلاغه است ـ فرمود: نزدیکانت را تشویق بکن، وادار بکن که روزها بروند براى تحصیل مکارم اخلاق، شبها هم بروند دلهاى شکسته را بدست بیاورند، حوائج آنها را برآورده کنند. بعد فرمود: قسم به آن خدا که همه اصوات را مى ‏شنود، کسى نیست که سرور و شادى را به دلى وارد بکند، قلبى را شاد بکند، مگر این که خدا از همان سرورى که به آن دل وارد کرده است، لطفى را خلق مى‏ کند که هر وقت مصیبتى یا مشکلى به او رو بیاورد، این لطف مانند آب که به سرازیری مى ‏رود، فورى بسراغش مى ‏آید و آن مصیبت و ناراحتى را از او رد مى‏ کند. بعد مثال مى‏ زند، چطور شتر قبیله ‏ای بجایى [مى ‏رود] که شتربانى شترهایش را آب مى ‏دهد، آن شتر را رد مى ‏کند. هر وقت به این شخص مصیبتى یا مشکلى مى‏ خواست پیش بیاید، آن لطفى که خدا از آن سُروری که آن شخص در دل شکسته و حاجتمند وارد کرده، خلق کرده است، آن لطف مى‏ آید مانند آب سرازیر مى‏ شود و آن مشکل را از او کنار مى ‏زند.
دلهایى که شکسته است به دست آوردید. حال، مادر باشد یا پدر باشد یا دل شکسته سایر مؤمنین باشد. با برآورده کردن حوائج آنها سرور در دل آنها وارد کرده‏ اید. حضرت على علیه ‏السلام به کمیل مى ‏فرماید: شبها حوائج این و آن را برآورده بکن. مى ‏فرماید: با این کار سرورى در دل او ایجاد مى ‏ کنى که خدا از آن سرور لطفى را خلق مى کند. حالا این یعنى چه؟ [یعنی این لطف] همیشه کانّه آماده است که به جایى که سرازیر است برود و مشکل آنها را برطرف مى ‏کند.


 [متن روایت از کتاب ارشاد القلوب:
وَ قَالَ علیه ‏السلام لِکُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ النَّخَعِیِّ: یَا کُمَیْلُ مُرْ أَهْلَکَ أَنْ یَرُوحُوا فِی کَسْبِ الْمَکَارِمِ وَ یُدْلِجُوا فِی حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِمٌ فَوَالَّذِی وَسِعَ سَمْعُهُ الْأَصْوَاتَ مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً إِلَّا وَ خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذَلِکَ السُّرُورِ لُطْفاً فَإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌ جَرَى إِلَیْهَا کَالْمَاءِ فِی انْحِدَارِهِ حَتَّى یَطْرُدَهَا عَنْهُ کَمَا تُطْرَدُ غَرِیبَةُ الْإِبِل‏‏. نهج البلاغه، کلمات قصار شماره ۲۵۷ ؛ إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏۱، ص: ۳۸.
اى کمیل خویشان خود را دعوت کن که روزها به دنبال تحصیل صفت پسندیده و اخلاق نیکو بروند و شبها به سراغ انجام حاجت کسانى که در خوابند، بروند، سوگند به کسى که شنوایى او آهنگها و فریادها را احاطه کرده (و صداهاى آهسته و بلند را مى ‏شنود) کسى نیست که دلى را شاد و خرّم کند، مگر اینکه خدا در عوض لطف و مهربانى، به او عنایت کند، که اگر اندوهى به او برسد، آن مهربانى مانند آبى که در زمین ناهموار جارى است، مى ‏رود تا آن اندوه را از او دور سازد، چنان که شتر شخص غریب را از (کشت و زرع خود) دور سازند.

۰ نظر
حسین

ضیافت حقیقی - ۱۲

تذکراتی برای شبهای قدر

مهمترین اعمال شبهاى قدر

در شب بیست و یکم، لعن بر قتله امیرالمؤمنین علیه‏ السلام بسیار مهم است. لعن بر قاتلان امیرالمؤمنین و ظالمان به محمد و آل محمد صلی الله‏ علیه‏ و آله، همیشه از عبادات بزرگ است. در شبهاى قدر، دعا با تضرع براى این که انسان از خدا بخواهد که خدا او را از سعدا قرار بدهد و اگر در علم خدا گذشته است که ما به عاقبت سوء گرفتار خواهیم شد و اهل شقاوت هستیم، [جای ما را تغییر دهد و از سعدا حساب کند.] چه کسى می ‏داند ما چه هستیم، این بسیار مهم است! هر کس این را خوب بفهمد واقعاً وجودش متزلزل می ‏شود، ما نمی ‏دانیم چه صبغه‏ای در این عالم داریم.  اصلاً در این ابدیت ما کجایى هستیم. جز خدا کسى نمی ‏داند، ولى رسول الله صلی ‏الله‏ علیه‏ و آله و حضرات ائمه علیهم‏السلام باذن الله، اسماء و نامهاى کسانى که از اهل بهشت هستند و از سعدا هستند و [یا] از اشقیاء هستند، باذن الله، با تعلیم خدا [می ‏دانند]، مقصودم این است که ماها نمی ‏دانیم. از جمله مسائل مهم در این سه شب قدر، با تضرع این معنا را از خدا خواستن که: خدایا ما نمی دانیم از کدام سنخ هستیم، از سعدا هستیم یا از اشقیاء. خدایا اگر در علم تو هست که من مجموعاً خراب خواهم کرد، تو به همه چیز قادر هستی، تو اسم مرا از آنجا به اینجا بیاور: ان تجعل اسمی فى السعداء و روحی مع الشهداء؛ این بسیار مهم است، با تضرع خواستن در شبهاى قدر، به لحاظ این که شب استجابت دعا است، به لحاظ این که شب تقدیر است، خیلى مهم است. از اعمال بسیار مهم شبهاى قدر همین است.

[اعمال شبهاى قدر] در مفاتیح هست، ولى من دو تا را [که مهم بود] گفتم: یکى لعن بر قتله امیرالمؤمنین علیه ‏السلام، مخصوصاً شب بیست و یکم که شب شهادت حضرت است. و دیگر در هر سه شب در این باب با تضرع دعا کردن [قرار گرفتن در سعدا] چه براى خود و چه براى اولاد و امثال آن. بقیه اعمالش همه در جاى خود خوب است. مثلاً دعاى جوشن کبیر بسیار خوبست. انسان خدا را با هزار اسم بخواند و حوائجش را بخواهد، مخصوصاً حاجت آخر که: الغوث الغوث خلصنا من النار [است].

شب زنده داری

اگر توانستید شبها را کلاً بیدار باشید. شبهاى احیا را فراموش نکنید، از حالا هم توفیقش را از خدا بخواهید.

درخواست مواخذه نکردن به گناهان

در موقع خواستن از خدا به این لحن بخواهید که: خدایا ما را به گناهانمان مؤاخذه نکن و [ما را از برکات این ماه] محروم نکن! مثلاً وقتى ـ خدا نخواهد مسئله‏ ای پیش بیاید ـ من سردرد می ‏گیرم، قرص می ‏خورم، بیحال می ‏شوم، خلاصه با گناهانم مؤاخذه می ‏شوم!

دعا که می ‏کنید، دعا بکنید که: خدایا موفق بکن به روزه ماه مبارک، به ظاهرش به باطنش به احیاء لیالى قدرش، به برکاتش و ما را به گناهانمان مؤاخذه نکن. این که من و شما آرزو می کنیم ولى موفق نمی ‏شویم، [به علت] گناهانمان است که نمی ‏گذارد. گناهانى که من و شما کرده‏ ایم، همه اش هم محفوظ است، موفق به استغفار هم تا بحال نشده ‏ایم که بخشش خدا را بدنبال بیاورد! اینهاست که کل کار ما را خراب می ‏کند. توجه بکنید که موقع دعا با تضرع از خدا بخواهید که خدایا ما را مؤاخذه نکن، گناهانمان را نادیده بگیر و ما را موفق بکن.

استغفار

در شبهاى ماه مبارک، در لیالى قدر، [اگر] موفق به احیاءش شدیم، استغفارتان را باز فراموش نکنید که شبهاى رحمت است. استغفار کنید و آماده باشید براى لقاء خدا و به آمادگی تان فکر کنید.

خواب کوتاه قبل از ظهر

روزها ولو چند دقیقه‏ ای باشد نزدیک ظهر خوابى داشته باشید، در آن حسابى هست آن را به دست بیاورید، سربسته گفتم! اگر شب هم خوابیده باشید، نزدیکی ‏های ظهر یک خواب قیلوله ‏ای داشته باشید که حسابى در آن هست، یک اطعامى در باطن هست که آن را به دست بیاورید.

خوردن سحری

در ماه مبارک براى این که تأکید زیاد شده در سحرى خوردن که آن هم حساب دارد. غیر از قادرکردن انسان به روزه گرفتن، خود سحرى، ولو یک استکان آب بخورید به عنوان سحرى، یعنى به قصد سحرى، حساب دارد. این را ترک نکنید. اولاً سحرى را ترک نکنید و [ثانیا] کارى نکنید که موجب تضعیف بدن براى عبادات بعدى بشود.

در افطار هم، رسول الله صلی‏ الله‏ علیه‏ و آله سعى شان بر این بود که افطارش با خرما باشد، اصلاً سنّت رسول الله این طور بود .سعى می ‏کرد با خرما و اگر نشد با چیز شیرین دیگرى افطار کند و اگر نمی ‏شد با آب. اما شما جمع بکنید، چون در روایات چیزهائى دیده می ‏شود که با خرما و آب [افطار کنید] و آب را در اوایل افطار ترک نکنید که حساب دیگر دارد.

دعا برای نصرت اسلام و مسلمین

در لیالى قدر، مخصوصاً از دعا بر نصرت اسلام و مسلمین به عنوان یک وظیفه غفلت نکنید، این یک وظیفه است. آن تضرع ها که براى خودتان می کنید، براى گناهانتان و حوائج دیگرتان، از آنها محکم تر، شبیه آنها، به عنوان یک مسئولیت و وظیفه براى نصرت اسلام و مسلمین دعا کنید و فراموش نکنید.

قرائت ادعیه

به دستورالعمل‏ ها هم در مفاتیح به عنوان مستحبات دقت می ‏کنید و مغتنم می شمارید، دعاى روزها، دعاى شبها، دعاى لیالى قدر، دعاى افتتاح، دعاى ابوحمزه، اینها را از دست ندهید، کاملاً مغتنم بشمارید. انشا ءالله خدا ما را به روزه خوب موفق بگرداند.

دعا براى تعجیل فرج

شبهاى احیا براى تعجیل فرج هم زیاد دعا بکنید، خیلى براى تعجیل فرج دعا بکنید که خدا فرج امام زمان عجل‏ الله ‏تعالی‏ فرجه  را نزدیک بکند. آخر جلسه هم مى خواستم نام امام زمان علیه‏السلام ذکر بشود و امیدوارم خداى متعال عنایت کرده باشد حضرت بقیة الله ارواحنا فداه به این مجلس ما هم نظرى داشته باشد، از آن نظرها که به هر کسى بکند یا بیدارش می ‏کند یا مجذوبش. البته به مؤمنین وقتى که آن نگاه میفتد، گفته شده است که منقلب می ‏کند، یا بیدار می ‏کند یا مجذوب. ما که او را نمی ‏بینیم غایبانه خود او به این مجلس و تک تک افراد مجلس ما انشاءالله [نظر] داشته باشد و من و شما انشا ءالله منقلب باشیم، بیدار باشیم، فریب نخوریم و راه نجات را در پیش بگیریم. 

 

۰ نظر
حسین