بیاناتی از حضرت آیت الله محمد شجاعی (ره)

با سلام، در این وبلاگ می توانید مطالب مرتبط با مرحوم حضرت آیت الله استاد محمد شجاعی را مطالعه بفرمایید.

۱۴۹ مطلب با موضوع «سخنرانی» ثبت شده است

تفسیر سوره ماعون - ۴

" بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ "

" أرأَیتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدّینِ "

 

از نظر تحلیل عقلی، بودن در راه یا در دین باید به این صورت باشد که انسان به خدا نزدیک بشود؛ اگر نبود، در راه نیست. و این خود، تکذیب عملی است.کسانی که اینچنین در راه و روش و دین هستند، و هیچ تحوّلی در وجودشان نیست، اینها از مصادیق این آیه هستند: " أرَأَیتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدّینِ ".

 

بعضی از مفسّران خواسته اند بگویند این آیه ی اوّل، درباره ی کفّار و حتی برخی کفّار مشخّص است، مانند ابوجهل و بعضی از افراد که در صدر اسلام بوده اند؛ یا مطلق کفّار که دین را معتقد نیستند یا عدّه و افراد مشخّصی از کفّار.

البته آیه ی اوّل را می شود به اینها تطبیق داد که : " آیا می بینی آنها را که دین را تکذیب می کنند؟ " . ولی آیات بعدی که در رابطه با این آیات است، با این آیه ی اوّل ، دیگر سازش نخواهد داشت. چون بعد از آن می فرماید: آنهایی که دین را تکذیب می کنند آنهایی هستند که یتیم را می رانند و در إطعام مساکین، هیچگونه تشویق قولی و عملی ندارند؛ بعد، یکدفعه می فرماید: وای بر نمازگذارانی که اینچنین هستند. معلوم می شود اینها نماز می خوانند. لحن آیه روشن است.

اگر دقّت کنیم می فهمیم این نظری که بعضی از مفسّرین داده اند که: " أرَأیتَ الّذی یُکَذِّبُ بِالدّینِ " ، ناظر بر کفّار علی الإطلاق است یا ناظر بر برخی از کفّارِ مشخّص هست، آنوقت تفسیر نادرستی خواهد بود که با آیات بعدی نمی خواند.

حقیقت، این است که:

آیه، ناظر به همان مسأله ای است که عرض شد؛ که ملاکِ بودنِ در دین ، این است که انسان، با داشتنِ دین، راه رو باشد و تقرّب داشته باشد و هر روزش غیر از روز دیگر باشد و خلاصه، دین در وجودش اثرات حول داشته باشد؛ یعنی تحوّل داشته باشد؛ در وجودش تحوّل به وجود بیاورد ؛ چون این، راهی است که انسان را به سوی خدا نزدیک می کند.

ما باید عُقَلایی یک فکر اساسی کنیم که اصلاً ما با خدا چگونه هستیم؟ فاصله ی بین ما و خدا چه فاصله ای است؟ و این، نزدیک شدن، چه نزدیک شدنی است؟ که ما هر روز با نماز خواندن و با روزه گرفتن، با انجام همه ی وظایف دینی، این نزدیک شدن را به ظاهر، در نظر می آوریم و نیّت هم می کنیم.

عقل من و شما آیا قبول می کند فاصله ای که بین ما و خدا هست، یک فاصله ی مکانی باشد؟ نه، فاصله ی زمانی هم نیست. یک فاصله ی خاصّی است، وجودی است. یعنی وجود ما باید متحوّل باشد تا به حضرت حقّ نزدیک شود. و اگر تحوّل نباشد، تقرّب هست یا نیست؟

اگر ما همان باشیم که هستیم، فاصله ی زمانی که نباید مطرح کنیم. فاصله ی بین ما و خدا ، زمانی و مکانی نیست.

 

منبع: mshojaee.persianblog.ir

 

۰ نظر
حسین

تفسیر سوره ماعون - ۳

بِسمِ الله ِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ

" أرأیتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدّینِ "

 

راهی که پیش برنده ی انسان به سوی خداست؛ نزدیک کننده ی انسان به خدا و مبدأ وجود است؛ انسان را نزد خداوند مقرّب می کند یعنی فاصله ی بین انسان و خدا را کم می کند، راهی که برای انسان تعیین شده؛ عبارت است از دین. راه حرکت و تقرّب انسان به سوی خدا.

پس برای هر موجودی دینی است، راهی که او را به سوی خدا می برد. 

انسان هم راهش، پیش برنده ی او به سوی خداست؛ یعنی نزدیک کننده؛ یعنی انسان از آن وقتی که این راه را شروع کرد، اگر به معنی صحیح کلمه در این راه قدم گذاشته باشد و راه را ، راه رو باشد، باید دو روزش با هم یکی نباشد. در رابطه با خدا و دوری و نزدیکی با خدا ، دو روزش با هم یکی نباشد، در حرکت باشد. 

اگر نه، قدم در راه گذاشت (به زعم خود و گمان خود) ، و هفته ها و ماهها و سالها گذشت و هیچ نزدیکی ای از این انسان به خدا پیش نیامد، هیچ قدمی از این فاصله ی موجود کم نشد؛ فاصله همان فاصله بود و روح همان روح، او به ظاهر مدّعی دین است و عملاً در راه دین پیش نمی رود؛ این عملاً یک نوع تکذیب دین است.

دین چیزی است که انسان را به سوی خدا پیش می برد؛ اگر انسان معتقد به اسلام و دین بود امّا خبری از نزدیکی، حرکت، تکامل و نزدیک شدن به کمال مطلق در وجودش نبود، این در واقع، تکذیب کننده ی دین است. یعنی عملاً می گوید من در دین، در راهی که مرا به خدا نزدیک می کند ، نیستم؛ وجودش؛ عملش؛ راه و روش اتّخاذی اش می گوید که من در راهی که مرا به خدا نزدیک کند، نیستم؛ چرا که هیچ به خدا نزدیک نشدم؛ 

این، تکذیب دین است.

 

منبع: mshojaee.persianblog.ir

۰ نظر
حسین

تفسیر سوره ماعون - ۲

بِسمِ الله ِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ

" أرأیتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدّینِ "

 قرآن، در تفسیر و تبیین نظام وجود و عالم هستی، عالم هستی را از خدا می داند و برگشتش را هم به سوی خدا می داند.

قرآن را همیشه تفسیر وجود بدانید؛ حلّ معمای وجود بدانید. قرآن در تفسیرش، وجود را با نظم و ترتیب، از مبدأ ذات اقدس حق می داند. حساب شده و منظّم، صادر از حق ، که از او سرچشمه می گیرد.

و در مرحله ی بعدی، وجود را با حساب نظم، در حرکت به سوی او می داند و کلّ وجود را در حال تقرّب به سوی او و نزدیک شدن به او می داند، و برای هر کدام از قطعات وجود بیان می کند که: برای هر کدام از ذرات وجود و قطعات وجود که از او هستند و به سوی او در حرکتند، و حساب شده هم هست، می فرماید: برای هر ذرّه ای ، برای هر موجودی با اندازه گیری مشخص، با حساب مشخّص و منظّم، راهی که او را به خدا نزدیک می کند، در این نظام وجود تعیین شده است.

 

" رَبُّنا الّذی أعطی کُلَّ شیءٍ خلقَهُ ثُمَّ هدیَ"

آن پروردگاری که وجود از اوست؛ هر ذرّه و موجودی را خلقت خاصّی داده و بر اساس خلقت خاصّش هم برای او راهی تعیین کرده که آن راه، او را به سوی مبدأ وجود به حرکت می آورد و پیش می برد.

انسان هم مانند این ذرّات وجود، از خداست. به سوی خداست. راهی دارد که او را به خدا نزدیک می کند.

 

منبع: mshojaee.persianblog.ir

۰ نظر
حسین