بیاناتی از حضرت آیت الله محمد شجاعی (ره)

با سلام، در این وبلاگ می توانید مطالب مرتبط با مرحوم حضرت آیت الله استاد محمد شجاعی را مطالعه بفرمایید.

تفسیر سوره ماعون - ۳

بِسمِ الله ِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ

" أرأیتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدّینِ "

 

راهی که پیش برنده ی انسان به سوی خداست؛ نزدیک کننده ی انسان به خدا و مبدأ وجود است؛ انسان را نزد خداوند مقرّب می کند یعنی فاصله ی بین انسان و خدا را کم می کند، راهی که برای انسان تعیین شده؛ عبارت است از دین. راه حرکت و تقرّب انسان به سوی خدا.

پس برای هر موجودی دینی است، راهی که او را به سوی خدا می برد. 

انسان هم راهش، پیش برنده ی او به سوی خداست؛ یعنی نزدیک کننده؛ یعنی انسان از آن وقتی که این راه را شروع کرد، اگر به معنی صحیح کلمه در این راه قدم گذاشته باشد و راه را ، راه رو باشد، باید دو روزش با هم یکی نباشد. در رابطه با خدا و دوری و نزدیکی با خدا ، دو روزش با هم یکی نباشد، در حرکت باشد. 

اگر نه، قدم در راه گذاشت (به زعم خود و گمان خود) ، و هفته ها و ماهها و سالها گذشت و هیچ نزدیکی ای از این انسان به خدا پیش نیامد، هیچ قدمی از این فاصله ی موجود کم نشد؛ فاصله همان فاصله بود و روح همان روح، او به ظاهر مدّعی دین است و عملاً در راه دین پیش نمی رود؛ این عملاً یک نوع تکذیب دین است.

دین چیزی است که انسان را به سوی خدا پیش می برد؛ اگر انسان معتقد به اسلام و دین بود امّا خبری از نزدیکی، حرکت، تکامل و نزدیک شدن به کمال مطلق در وجودش نبود، این در واقع، تکذیب کننده ی دین است. یعنی عملاً می گوید من در دین، در راهی که مرا به خدا نزدیک می کند ، نیستم؛ وجودش؛ عملش؛ راه و روش اتّخاذی اش می گوید که من در راهی که مرا به خدا نزدیک کند، نیستم؛ چرا که هیچ به خدا نزدیک نشدم؛ 

این، تکذیب دین است.

 

منبع: mshojaee.persianblog.ir

۰ نظر
حسین

تفسیر سوره ماعون - ۲

بِسمِ الله ِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ

" أرأیتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدّینِ "

 قرآن، در تفسیر و تبیین نظام وجود و عالم هستی، عالم هستی را از خدا می داند و برگشتش را هم به سوی خدا می داند.

قرآن را همیشه تفسیر وجود بدانید؛ حلّ معمای وجود بدانید. قرآن در تفسیرش، وجود را با نظم و ترتیب، از مبدأ ذات اقدس حق می داند. حساب شده و منظّم، صادر از حق ، که از او سرچشمه می گیرد.

و در مرحله ی بعدی، وجود را با حساب نظم، در حرکت به سوی او می داند و کلّ وجود را در حال تقرّب به سوی او و نزدیک شدن به او می داند، و برای هر کدام از قطعات وجود بیان می کند که: برای هر کدام از ذرات وجود و قطعات وجود که از او هستند و به سوی او در حرکتند، و حساب شده هم هست، می فرماید: برای هر ذرّه ای ، برای هر موجودی با اندازه گیری مشخص، با حساب مشخّص و منظّم، راهی که او را به خدا نزدیک می کند، در این نظام وجود تعیین شده است.

 

" رَبُّنا الّذی أعطی کُلَّ شیءٍ خلقَهُ ثُمَّ هدیَ"

آن پروردگاری که وجود از اوست؛ هر ذرّه و موجودی را خلقت خاصّی داده و بر اساس خلقت خاصّش هم برای او راهی تعیین کرده که آن راه، او را به سوی مبدأ وجود به حرکت می آورد و پیش می برد.

انسان هم مانند این ذرّات وجود، از خداست. به سوی خداست. راهی دارد که او را به خدا نزدیک می کند.

 

منبع: mshojaee.persianblog.ir

۰ نظر
حسین

تفسیر سوره ماعون - ۱

بِسمِ اللهِ الرّحمَنِ الرَّحیمِ

خداوند می فرماید:

" أرأیتَ الّذی یُکَذِّبُ بالدّینِ "

 

منظور از دین چیست؟

آیا منظور از دین ، خودِ دین است؟ همان راه و روشی که خدا به واسطه ی رسول اکرم صلّی الله علیه وآله برای انسانها بیان فرموده؟

یا دین به معنی جزاست؟ جزا، حساب و کتاب و معاد؟ جزا در روز جزا.

 

"  أرأیتَ " ؛ در جایی به کار می رود که توأم با تعجّب باشد، به تعجّب در آورد.

آیا دیدی؟ آیا می بینی؟ همراه با تعجّب و اعجاب در امر.

 

در اینجا با توجه به معنی أرأیتَ ، بهتر است در مورد معنای دین، به این مسأله توجّه داشته باشیم که این آیه و آیات بعدی در کل به این اشاره می کند که افرادی که به ظاهر، راه و روش دینی را اتّخاذ می کنند ؛ معتقد هم هستند؛ اظهار عقیده هم می کنند؛ به وظایف صوری هم عمل می کنند؛ ولی بی بهره اند از آن اثراتی که باید تربیت دینی در آنها به جای بگذارد؛ از آن نتایج محروم هستند. قهراً اینها متدیّن دینی نیستند و در مسیر دین نیستند و عقیده و اعمال آنها ، ظاهری است؛ رفتارشان بر اساس موازین نیست. دین آنها خشک است؛ بی روح است؛ در حقیقت ، آنها تکذیب کننده ی دین هستند.

 

دین، تنها داشتن یک سلسله عقاید خشک و بی جان و اتّخاذ یک سری روشهای خشک و بیجان نیست؛ که بدون این که انسان را پیش ببرد و به مقصدی که باید نزدیک کند، باشد. این دین نیست.

 

ما در ابتدا فکر می کنیم کسی که اظهار عقیده کرد یعنی عقیده داشت و یک سلسله از احکام را هم عمل کرد ؛ اگر هیچ اثری از وجودش ، از این راه و روشی که اتّخاذ کرده در او پیاده نشود، هیچ تحوّلی در وجودش پیش نیاید، هیچ کمالی را صاحب نشود و به هیچ کمالی نرسد، این را می دانیم که: اینها در دین هستند؛ متدین و مسلمانند. بله. کسی که معتقد است و به وظایفی که دین برای او تعیین می کند، از واجبات و محرمات عمل می کند ولی در عین حال، هم عقایدش هم اعمالش خیلی خشک و بی جان است ؛ به این معنا که هیچ اثر و تحوّلی در وجودش ، از نتیجه ی اتّخاذ دین، پیش نیامده، این را مسلمان حساب می کنند؛ متدیّن به اسلام و دین می دانند ؛ درست، ولی دین احکام و آثار خاصّی دارد و برای منظور خاصّی است.

 

راه و روش دینی داشتن، یک سلسله عقاید خشک و بیجان و انجام دادن یک سلسله اعمال بی روح، به نحوی که هیچ، انسان را به حرکت در نیاورد، این دین نیست.

 

دین یعنی راه انسان به سوی خدا.

دین یعنی راهی که انسان را به سوی خدا می برد.

 

منبع: mshojaee.persianblog.ir

۰ نظر
حسین