دعا و تضرع در شب‏های قدر

در شب نوزده و بیست و یک و بیست و سه احتمال شب قدر است و شب بیست و یکم احتمالش از نوزده و بیست و سه، از هر دو بیشتر است و احتمال شب قدر بودن در شب نوزده هم هست. حالا معنى شب قدر چیست،  آن چیز دیگرى است. چون در شب قدر مسلماً تقدیرات به راه می ‏افتد. تقدیرات امور انسان در یک سال می ‏آید تا شب قدر سال آینده. آنچه که براى انسان در یک سال آتى می ‏شود، تقدیراتش در شب قدر می ‏شود. فلذا در شب قدر از دعا غفلت نکنید، هرچه را می ‏خواهید، به زبان خودتان از خدا بخواهید. با تضرع و اصرار هم بخواهید که خدایا چنین بکن، چنان بکن! و هرچه مقاصد و حوائج دارید از خیرها و خوبی ‏ها  و نعمتهاى دنیوى و اخروى و آنچه که به خدا پناه می ‏برید، از بدیهاى دنیوى و اخروى اینها را در این سه شب غفلت نکنید، چون شبهاى تقدیر است.

در این شب‏‏ها آنچه که در یک سال پیش می ‏آید و به یک نظر آنچه که در کل پیش می ‏آید، تقدیر می ‏شود. حالا به یک نظر، در یک سال و [به یک نظر دیگر] در کل آنچه که در سرنوشت انسان، در عمر انسان، در عالم انسان پیش می ‏آید، اینها در شبهاى قدر تقدیر می ‏شود! فلذا دعا بکنید و آنچه را که می ‏خواهید، با تضرع از خدا بخواهید. اگر دعایتان را با تضرع به اجابت رساندید، وقتى اجابت فرمود، تقدیر خدا براساس دعاى شما می ‏شود، یعنى همان طور که شما از خدا می ‏خواهید! [اگر] با تضرع، با فقر، با مسکنت، با شکستگى و با تذلّلِ شما، خدا اجابت کرد، خدا همان طور که می خواهید تقدیر خواهد کرد، چه براى یک سال و چه در کل.

این است که حتماً در این سه شب از دعاى براى دنیا و آخرتتان غفلت نکنید، تنبلى هم نکنید، در دو جانب: یکى خیرات دنیا و آخرت و یکى هم دفع شرور دنیا و آخرت. یکى جلب خیرات و یکى هم دفع شرور. یعنى مرتب به زبان خودتان آن چیزهایى را که می ‏دانید باید براى خودتان از خیرها بخواهید، چه در یک سال و چه در کل، چه دنیوى و چه اخروى، آنها را بخواهید. همچنین از خدا بخواهید آن بدیها را که به نظرتان می ‏آید چه دنیوى و چه اخروى، از آنچه که انسان می ‏فهمد بد است، از خدا بخواهید که خدا آنها را از شما دور کند، چه در یک سال و چه در کل.

مثلاً : خدایا ما را از گناه حفظ کن، توفیق عبادت بده، توفیق طاعت بده، خدایا توفیق بده من گناه را ترک بکنم، توفیق بده من واجبات را انجام بدهم، توفیق طاعت و عبادتت را به من عنایت کن، تو عنایت نکنى نخواهد شد.

این را با تضرع بخواهید. اینجا شما می ‏خواهید [که] خدا شما را از یک شرّ حفظ بکند، که عبارت است از گناه. و یک خیر را می ‏خواهید که عبارت است از طاعت، عبادت و انجام واجب و امثال آن. یعنی خیرى از خیرات آخرت و شرّى از شرور آخرت. هم خیرات دنیوى را بخواهید، هم خیرات اخروى را. هم از شرور دنیوى به خدا پناه ببرید و هم از شرور اخروى.

به زبان آوردن خواسته‏‏ ها

تنبلى هم نکنید، خواسته‏ هایتان را باز کنید، از خدا بخواهید. دستور است، نگوئید خدایا تو می ‏دانى من چه می ‏خواهم! خدا می داند، اما آن بازکردن ریز ریز خواسته و به زبان آوردن آنها از خدا، دستور است، این خودش سرّ دارد، از اسرار است که دستور داده‏‏اند. می ‏گوید حوائجتان را باز کنید و در محضر خدا ریز به ریز بشمارید و بخواهید. چه آنجا که خیر دنیا و آخرت را می ‏خواهید، چه آنجا که دفع شر را می خواهید، ریز به ریز باز کنید و به زبان بیاورید و بخواهید. تنبلى هم نکنید. گاهى این تنبلی ‏ها نمی ‏گذارد. چون انسان فکر می ‏کند آنقدر خواسته دارد..، چون ما سر تا پا فقریم. اصلاً ما باید مرتب بنشینیم دعا بکنیم، مرتب این را بخواهیم، از آن پناه ببریم، این خیر را بخواهیم، دفع آن شر را بخواهیم. خواسته‏ ها و حوائج ما یکى دو تا نیست. ما سر تا پا فقریم! انسان وقتى متوجه می ‏شود که حوائجش بیش از حد است، واقعاً بى شمار است و فکر مى‏کند کدامش را بخواهد، آن وقت تنبلى عارض می ‏شود و حوائجش را باز نمی ‏کند و سختش می ‏آید ریز به ریز از خدا بخواهد و طبعاً از دعاى به این صورت دست برمی ‏دارد و دعاى کلى می ‏کند.

نمى گویم دعاى کلّى دعا نیست ولى در باز کردن و ریز به ریز خواستن، حسابى هست که در کلى آن حساب نیست. گرچه دعاى کلّى هم دعا است. مثلاً وقتى شما با اصرار به خدا گفتید: خدایا خیر دنیا و آخرت را هرچه هست به من روزى بکن، خدایا هرچه شر دنیوى و اخروى هست مرا از آنها حفظ بکن، این دعاى کلى است. همه را شامل می ‏شود، خدا همه‏ اش را می ‏داند، این دعا هم خوب است. اما چه بهتر که ریز ریزش را هم باز بکنید و از خدا بخواهید که دستور است. این به آن معنى نیست که اگر انسان ریز به ریز حوائجش را باز نکرد و کلى گفت، مثلاً گفت: اللهم رزقنى خیر الدنیا و الاخره و اصرف عنى شر الدنیا و الاخره، خدا دیگر ریز ریز خیرها را به او عنایت نمی کند و ریز ریز شرها را از او دفع نمی ‏کند! معنى‏اش این نیست. همان جمله را اگر انسان با تضرع از خدا بخواهد، آنقدر با تضرع بخواهد که خدا همین جمله را از او اجابت بکند، خدا خودش می ‏داند همه خیرها را به انسان عنایت می ‏کند و همه شرور را دفع می ‏کند. فلذا یک وقت شما تنبلى داشتید و دیدید حوصله باز کردن ریز ریز حوائج تان را ندارید یا خوابتان می ‏آید، نگوئید من حوصله بازکردن ریز ریز حوائجم را ندارم و دعاى کلى هم به درد نمی ‏خورد! من نمی ‏گویم که به درد نمی ‏خورد. آن به جاى خود محفوظ است. اگر یک وقتى حوصله نداشتید، همان کلّی ‏ها را هم از خدا خواستید [و] خدا اجابت کرد، باز مطلب درست مى شود. اما از باز کردن حوائج و گفتن ریز ریز آنها در محضر خدا و خواستن، از این هم غفلت نکنید که در این هم رمز هست و سرّ هست.

این گونه خیلى دعا کنید، ما سر تا پا فقریم، لحظه به لحظه خدا باید به ما عنایت بکند، از خیرها و خوبی ‏ها به ما بدهد. لحظه به لحظه. همه چیز به دست خداست و لحظه به لحظه شرّها را خدا باید از ما برطرف بکند. یقین بدانید اگر خدا نخواهد، ما آسمان را هم به زمین بیاوریم یک ذره‏ای از خیر را نخواهیم توانست به دست بیاوریم و ذره‏ای از شر را نمی ‏توانیم از خودمان دور کنیم. اگر خدا نخواهد، تلاش ما به جائى نخواهد رسید. اگر خدا بخواهد تلاشهاى ما به جایى خواهد رسید. من سعى زیاد می ‏کنم که شرّ دنیوى و اخروى از من دور بشود، اگر خدا بخواهد سعى من به ثمر خواهد رسید، اگر خدا نخواهد سعى من به ثمر نخواهد رسید، چه در جلب خیرها و چه در دفع شرّها. همه چیز به دست خدا است. ما سر تا پا فقریم، حتماً امشب و شبهاى ۲۱ و ۲۳ و همه وقت دعا بکنید، همیشه او غنى است و ما همیشه فقیر هستیم. همیشه مشیت، مشیت اوست، همیشه باید دعا بکنیم.

در دعاى کمیل هست که سلاح مؤمن دعا است.  قرآن می ‏گوید: قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ، خدا به شما نظر نمی ‏کند اگر دعا نکنید. شما با فقر بخواهید، خدا هم تفضل می ‏کند.

بالاترین حاجت هم همانست که گفتم در شب نوزده و بیست و یک و بیست و سه دعاى جوشن کبیر را فراموش نکنید که آنجا خواست ما این است که خدایا ما را از آتش نجات بده .کسى به این خواسته برسد چیزى کم ندارد ولو هیچ چیز دیگر به او ندهند. البته از خدا می ‏خواهیم همه خیرها را بدهد و همه بدیها را از ما دور بکند. اما این یکى را [اگر] خدا به کسى بدهد دیگر چیزى کم ندارد. همان که حضرت سید الشّهداء در آن آخر دعاى عرفه می ‏فرماید که خدایا یک چیز از تو می ‏خواهم که اگر آن را بدهى هر چیز دیگر را هم ندادى، ندادى و اگر ندهى هر چیز دیگر را بدهى به دردم نمی ‏خورد ـ شبیه این مضمون ـ و آن عبارت است از این که مرا از آتش نجات بدهى. فلذا این جمله خلّصنا من النّار را خوب بگوئید. اگر این را به دست بیاورید همه چیز است.

تضرع

دعاى جوشن کبیر را می ‏خوانید به جمله سبحانک لا اله الا انت مى‏رسید با تضرع بخوانید. در دعاها هست که خدایا، [هیچ چیز] مرا از مؤاخذه تو نجات نمی ‏دهد مگر تضرع. تضرع را خیلى مهم بدانید. اساس نجات انسان تضرع است در عبودیت. معنى تضرع را مى دانید: تذلل، گریه، اگر هم گریه نیامد انسان سعى بکند که گریه بکند که آن را تباکى می ‏گویند ، یعنى سعى کند خود را بحال گریه بیندازد ولو گریه ‏اش نمی ‏آید.

حضور قلب

تأکید می کنم در این شب و شب بیست و یکم و بیست و سوم [دعاى جوشن کبیر را] حتماً بخوانید، ترک نکنید. با حضور [بخوانید] یعنى به خدا توجه داشته باشید و هم به آنچه که می ‏گوئید. با توجه بخوانید با توجه مناجات بکنید یعنى جمع بشوید در محضر خدا، خدایى که احاطه دارد به آنچه که می ‏گوئید و توجه داشته باشید به آنچه که می ‏خواهید.

این که خدا را در دعاى جوشن کبیر با هزار اسم یاد می ‏کنیم معنى حضور این نیست که به تفصیل، حقایق و معانى آن اسماء را بدانیم. البته هرکس حقایق و معانى آن اسماء و تطبیق آنها را بداند و هر اسمى را [که] می ‏گوید، به معنا و حقیقت آن اسم، معرفت داشته باشد، هر اندازه که معرفت داشته باشد، به همان اندازه دعایش برکات بیشتر خواهد داشت. و هراندازه معرفت کمتر باشد، به تناسب، کمتر خواهد بود. اما آن که من تاکید کردم حضور است، در هر کسى به اندازه خودش، یعنى به خدا متوجه باشیم و به معنى آنچه که در محضر خداى متعال بزبان می ‏آوریم.

وقتى خدا را با هر اسمى یاد می ‏کنید، خدا را با شناخت و معرفت بخوانید! با هر اسمى که خدا را می ‏خوانیم، مفهوم اولیه آن اسم را بدانیم و با توجه، خدا را با آن اسم بخوانیم. حالا کسى بیشتر از این معرفت داشت چه بهتر، برکات دعا برایش بیشتر خواهد بود.

حضور و تضرع! هم حضور داشته باشید، هم تضرع. هم در این دعاى جوشن کبیر ـ که توصیه کردم بخوانید ـ و هم در همه مواقع، در همه نمازها و دعاها و مناجاتها و توسل‏‏ها. تاکید می ‏کنم که در همه آنها وقتى به اصلش می ‏پردازید، از پرداختن به حضور غفلت نکنید.  یعنى همتى که براى اصل مسئله مصروف می ‏کنید چند برابر آن را براى حضور مصروف بکنید.

[مثلا] همین طور بلند می ‏شوید نماز بخوانید! ما نمی‏خواهیم نماز را نخوانیم، نماز واجب بجاى خود، نمازهاى مستحبى هم بجاى خود. هیچ وقت نمی ‏خواهیم نماز واجب را ترک بکنیم. این از عنایات خداست، توفیقى است که خداى متعال به ما داده است، تفضل فرموده است و ما را این چنین توفیق داده است که ما نخواهیم نماز واجب را با اختیار ترک بکنیم. این هم از خداست، این نعمت هم از خداست. [اما] منظور من این است که همان طورى که راضى نمی ‏شویم که وقت نماز بیاید و نماز واجب را نخوانیم و سعى می ‏کنیم به هر قیمتى و به هر صورتى نماز را بخوانیم، بیش از آن سعى کنیم که نمازى را که می ‏خوانیم با حضور باشد. یعنى آنجا که راضى نمی ‏شوید نماز را نخوانید، به این هم راضى نشوید که نماز را بى حضور بخوانید! بیش از آن که راضى نمی ‏شوید نماز را نخوانید، بیش از این راضى نشوید که نماز را بى حضور بخوانید.

سختی تحصیل حضور

البته تحصیل حضور خیلى سخت تر از صورت اصلى نماز است، نماز را با حضور خواندش خیلى سخت است و چون سخت است خیلی ‏ها این قضیه را دنبال نمی ‏کنند و به دنبالش نیستند و سعى نمی ‏کنند، چون سخت است. چندین بار می ‏خواهند این مسئله را دنبال کنند، وقتى نشد دیگر صرفنظر می ‏کنند. ولى نباید صرفنظر کرد!

نماز بى حضور خواندن چیز آسانى است، اما نماز با حضور خواندن خیلى سخت است. فرق نماز بى حضور و نماز با حضور خواندن از نظر سختى از زمین تا آسمان است. اما باید این سخت را تعقیب کرد و دنبالش را گرفت و سعى کرد که به این مسئله، مسئله حضور، نائل شد. راضى نشوید بى حضور نماز بخوانید، بى حضور دعا بکنید، بى حضور هرچه که می ‏کنید به آن راضى نشوید. سختى قضیه موجب نشود که فکر کنید حالا اصل نماز را بخوانم خودم را راحت بکنم! توجه داشته باشید: وقتى حضور نیست، نماز اصلاً صعود نمی ‏کند! البته درست است که همان نماز بى حضور را هم که می ‏خوانیم فاصله این خواندن با کسى که اصلاً آن را هم نمی خواند از زمین تا آسمان است. خدا نکند که انسان اصل نماز را راضى بشود که ترک بکند. خواندن همین نماز بى حضور در مقایسه با آن که اصل نماز را نمی ‏خواند تفاوت از زمین تا آسمان است، این توفیق بالاست. اما توجه داشته باشید از این طرف هم نماز بى حضور مقبول نیست، نماز بى حضور صعود نمی ‏کند. گرچه کسى که همین بى حضور را مى خواند با آن کس که نمی ‏خواند یکى نیست. این در جاى خود محفوظ، ولى در عین حال نماز بى حضور مقبول نیست.

قبلاً هم گفته‏ ام صریح روایات است، به هر اندازه انسان حضور داشته باشد به همان اندازه نمازش به سوى خدا صعود می ‏کند و به خدا نزدیک می ‏شود و به سوى خدا حرکت می ‏کند.

تاکید بر خواندن دعاى جوشن کبیر

مقصود من در این دعاى جوشن کبیر بود، حتماً بخوانید، ترک نکنید، در این سه شب حتماً بخوانید! ان شاء الله احیا هم می ‏کنید، اعمال دیگر را هم انجام می ‏دهید ولى اگر هم هیچ عملى را از مستحبات انجام ندادید، این دعاى جوشن کبیر را ترک نکنید و با حضور بخوانید و با تضرع.  حضور و تضرع!