سلسله مباحث معـــاد از استاد فرزانه حضرت آیت الله محمد شجاعی (مد ظله العالی)

موضوع بحث: تکامل در برزخ ارادی نیست، بلکه با جبر برزخ خواهد بود.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در جلسات گذشته گفتیم که وقتی به نکات و روایات دقت میکنیم، مسئله معاد یک مسئله فوق العاده دقیق است و اگر خود شما در مسئله معاد کمی تفکر کنید میفهمید که مسئله بسیار دقیقی است و در مجموع با آن تصوراتی که تا بحال درباره معاد کرده ایم، وفق نمیکند.

در مرحله اول شرح کردیم که از نظر قرآن کریم معاد بر اصل تحول یا اصل بقاء موجودات متکی است. قرآن کریم مسئله نابودی مطلق را بطور کلی نفی میکند و همه را به یک اصل مسلم علمی متوجه میکند، اولا در خلقت فکر کنید نمیتوانید ذره ای پیدا کنید که نابود شود و معدوم مطلق باشد و بطور کلی از بین برود و از صفحه وجود برچیده شود. وقتی دیدید که نابودی در خلقت نیست فکرتان متوجه یک اصل و قانون دیگر علمی خواهد شد که کلا در خلقت حکمفرماست (چه انسان و چه غیر انسان) که عبارت است از مسئله تحول، حال به حال شدن موجودات و به شکلهای مختلف درآمدن.

قرآن با تکیه بر این اصل میفرماید ای انسان متوجه باش که معاد متکی بر قانون تحول است و نه تنها انسان بلکه همه موجودات در تحول هستند و این تحولشان منجر خواهد شد بر یک نقطه ای که در آنجا تحول تمام میشود، تعییر صورت دادن تمام میشود، تغییر شکل دادن عوض میشود که آنجا نقطه معــاد است. همه موجودات از جمله انسان متوجه آن نقطه هستند، اما به صورت تحول و تغییر صورت دادن، آن هم نه یکدفعه بلکه تحول و تغییر صورتها علی الاتصال و پشت سر هم میآید. خلقت یکجا در حال حرکت است به سوی یک نقطه، انسان هم در حرکت است و روی روح و جسم او تحولاتی خواهد آمد و در یک نقطه بعد از تحولات مفصل بهم میرسند. آن نقطه که همه موجودات و من جمله انسان به آنجا میرسند عبارت است از نقطه ای بنام معــاد و مسئله قیامت.

 اولا قیامت را منحصر به انسان ندانید و ثانیا قیامت را خشک و خالی تصور نکنید، فکر نکنید که انسان را یکدفعه در صحنه دیگری قرار خواهند داد که به اصطلاح در آنجا ترازو بگذارند و وزن کنند و تشریفاتی باشد و بهشت و جهنمی، اینطور نیست. مسئله، مسئله تحول است، عوض شدن است و تغییر صورت دادن. ای انسان، تو از این زندگی دنیوی شروع به تحول میکنی، از آن وقتی که به اصطلاح خودت را شناختی و قدم در مرحله بلوغ گذاشتی و خودت را در این عالم شناختی شروع میکنی و شکل میگیری (مخصوصا از لحاظ روحی) عقیده میگیری، مطلب انتخاب میکنی، اعتقادات داری، محبت داری و بالاخره یک خصوصیات و رنگ پیدا میکنی در این زندگی دنیوی (از لحاظ روحی). با آن رنگی که به خود میگیری پیش میروی و آن را در وجود خودت تثبیت میکنی و با آن رنگ وارد برزخ میشوی. هرجور که رنگ گرفته ای و طبق همان رنگ و به اقتضای همان خصوصیات روحی تغییر شکل خواهی داد، تغییر شکل و باز تغییر شکل تا منتهی شود به نقطه ای که تغییر تمام خواهد شد.

قرآن میفرماید با این تحول ها که جلو رفتید، از آنجایی که انسانها در اینجا رنگهای مختلف به خود میگیرند (یکی مسلمان و یکی کافر است) مسلمان هم با مسلمان فرق میکند، شیعه با شیعه فرق میکند، مشرک با کافر، کافر با مشرک، هرکس دارای یک مطلب و عقیده و خصوصیات روحی با هم پیش میروید ولی در درون رنگهای شما فرق میکند. از اول خصوصیات شما با هم فرق میکرد و با همین تفاوت پیش میروید و هر کس از یک مسیر میرود، شکل میگیرد (طبق رنگی که دارد) تا قهرا از آن نقطه که میخواهید سر در بیاورید هم متفاوت خواهید شد، یا نقطه ای بنام بهشت و یا نقطه ای به نام جهنم. خود آن نقطه بهشتی هم دارای مراحل و مراتب مختلف است، چون انسانهای بهشتی هم با هم متفاوت هستند. خود جهنم هم دارای عوالم بی شمار و فوق العاده است، چون انسانهای جهنمی هم متفاوت هستند، بالاخره مسئله تحول است.

در جلسه گذشته گفتیم انسانها که وارد برزخ میشوند، روح انسانها در عالم برزخ همانطور که از بدن قطع علاقه کرد، به همان شکلی که هست همانطور خواهد ماند. هر کس با یک شکل و یک معتقدات و یک سری علاقه های خاص که وارد عالم برزخ شد، بعد از ورود به عالم برزخ باز هم تحول و تغییر صورت دادن وجود دارد، تحول و تغییر صورت دادن هم در برزخ هست و هم بعد از برزخ.

رسیدیم به این مسئله که میگویند آیا در برزخ تکامل هست یا نه؟ میخواهیم آن را شرح کنیم.

انسانها در برزخ تکامل مییابند، شکی در آن نیست. روح ها عوض میشوند، شبهه ای در آن نیست. منتها حرکت در مسیر تکامل است. جاه طلب در جاه طلبی تکمیل میشود و خدا طلب هم در طلب خدا به تکامل میرسد، و هر کس هم مقصد دیگر دارد در همان راه تکمیل میشود، آنکس هم که مکتب دیگر دارد در همان راه تکمیل میشود. آیا در برزخ باز هم تکمیل میشود و باز هم تکمیل خواهد شد، باز هم تغیر صورت خواهد داد یا خیر؟ بله، مسلما تغییر صورت خواهد داد. آن سوال معروف که از من و شما میکنند که آیا در برزخ عوض شدن هست، آیا در برزخ تکامل هست، جوابش مثبت است و تکامل هست، اما به چه معنا؟ هست ولی جبری است، هست ولی با جبر خلقت پیش میرود نه به صورت اختیاری. اینرا در جلسه گذشته گفتیم و مثال هم آوردیم. حالا در این جلسه شواهد دیگری خواهیم آورد و مسئله را به شکل دیگری برای شما شرح میدهیم.

تحول در دنیا ادامه مییابد تا نقطه مرگ. وقتی وارد برزخ شدیم، معروف است که میگویند در برزخ دیگر تحولی نیست، دیگر تکامل نیست، دیگر عوض شدن نیست. اینطور نیست عوض شدن هست، آنکه گفته اند نیست یعنی ارادی آن نیست، یعنی به صورت اختیاری نیست. بنده و شما فقط تا لحظه مرگ مختاریم و اراده داریم و میتوانیم خودمان را به هر رنگ در بیاوریم. الان من و شما بیاد بیاوریم که از اول اراده داریم، فکر داریم، استقلال فکری داریم، بدون تقلید و جبر معتقداتی کسب کرده ایم و میخواهیم آن معتقدات را تثبیت کنیم و زحمت میکشیم و طبق هدف و معتقداتی که داریم پیش میرویم. و در این عالم هرچه میخواهید میتوانید با اراده انجام دهید، اما در برزخ که رفتیم در مرحله مرگ دیگر اراده تمام میشود.

بنده با هر رنگی که وارد برزخ شدم، آنجا باز هم عوض خواهم شد. روح من دارای یک معتقدات، عقائد، آرزوها، محبت ها، عداوت ها است که در مجموع اینها رنگ روح است، مکتب های عقیده ای و فلسفی و الی آخر. به آنجا که وارد شدیم تحول هست ولی بعد از آن تحول و تکامل با جبر خلقت است، یعنی آن نظام برزخ بنده را با هر رنگی که وارد شده ام پیش خواهد برد ولی عوض خواهد کرد، تثبیت خواهد کرد و تکامل خواهد داد. دیگر از اختیار خود من خارج شده و نظام خلقت من را پیش خواهد برد. بعد از آن وقتی نظام برزخ تمام شد و به عالم دیگر وارد شدید باز هم تحول ادامه دارد اما جبری است (مثال کشاورز را بیاد بیاورید).

حالا من و شما را به عالم برزخ تحویل دادند، سید الشهدا (علیه السلام) را تحویل دادند، حضرت علی (علیه السلام) را تحویل دادند، عمر سعد را تحویل دادند، ابوذر را تحویل دادند، هرکس با یک رنگ خاص به عالم برزخ تحویل داده شد، ولی برزخ پیش خواهد برد. ولی اختیاری نیست، تغییر صورت خواهد داد، تغییر شکل خواهد داد تا آن نقطه آخر که عبارت است از روز معــاد و روز قیامت.

بنابراین دقت کنید قرآن چه میگوید. میفرماید: فکر نکنید با همین وضع میشود رسید به آن نقطه آخر که عبارت است از بهشت یا جهنم، خیر، عوض شدن میخواهد. آن آیه را بیاد بیاورید که در شب اول گفتیم که نه بدن این بدن است و نه روح این روح است ولی تکامل یافته اند چه از نظر روح و چه از نظر جسم، همین بدن است ولی بدن تکامل یافته است که احکام و آثارش با این بدن فرق میکند. روح هم با این روح فرق میکند چون نظام، نظام دیگر است، منم اما من تکامل یافته ام. چنان تکامل یافته ام که اگر با منِ در اینجا مقایسه کنید من نیستم، منم اما این من نیستم.

خداوند میفرماید تحول هست اما نه اینکه همینطور که هستی بمیری راحت بدهیم، راه دادنی نیستی باید عوض بشوی و متناسب با آن بهشت بشوی. قرآن میفرماید: أَیَطْمَعُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِیمٍ * کَلَّا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِمَّا یَعْلَمُونَ، آیا هر یک از آنان طمع دارند که در بهشت پر نعمت درآورده شوند، نه چنین است ما آنان را از آنچه [خود] مى‏دانند آفریدیم (سوره معارج آیات ٣٧ و ٣٨).

آیا انتظار دارند (طمع دارند) که با این وضع به جنّت نعیم بروند، کلا اینطور نیست، عقل داشته باشید فکر کنید به آن نظام که این موجود را با این صورتی که در اینجا دارد راه نمیدهند. مثل اینکه شما بخواهید خاک را بخورید، نمیشود، چون خاک نمیتواند به بدن راه پیدا کند، باید خاک گندم شود و بعد سیب شود تا وارد بدن شود. این چنین است، آنجا نظام دیگر است، تکوین است. عوامی نکنید.انسانها متاسفانه به جای اینکه تطبیق کنند و بفهمند که معاد یعنی چه، اینطور نمیشدند که الان میبینید، فکر میکنند که تشریفات است. آیه را فراموش نکنید، أَیَطْمَعُ، با طمع است. تحول میخواهد کلا طمع بیجاست، فکر عوامانه و غیر منطقیست. إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِمَّا یَعْلَمُونَ، ای انسان تو میدانی خلقت تو چگونه است، نمیشود آنطور که هستی تو را به بهشت برد مگر اینکه متحول شوی، مگر اینکه تو را عوض کنیم، آنهم خودت نقطه تحولت را طوری شروع کن که بتوانی عوض شوی. هم روح باید عوض شود یعنی تکمیل شود و هم جسم باید تکمیل شود.

در جلسه گذشته گفتیم که علی (علیه السلام) فرمود، وقتی روح وارد برزخ شد خداوند با صفت جبار (جبران کننده نقائص) کم کم این موجود را تکمیل میکند و نواقصش را برطرف میکند. مثل همان مثال که گفتیم خاک نمیتواند جزء بدن انسان بشود، خداوند جبار نواقص آن خاک را جبران میکند ولی خاک را معدوم نمیکند، همان خاک است که خدای متعال آن را پیش میبرد. علی (علیه السلام) فرمود: خدا با همین وصف وقتی آن روحی که به بهشت خواهد رفت وارد برزخ شد به سراغ آن روح میاید و آنرا تکمیل میکند (البته آنهایی را میگوئیم که به بهشت رفتنی هستند).

به شما یک نکته میگویم که که سخن حضرت را چگونه تصور کنید و چگونه معنایش را بفهمید، آن نکته عبارت است از اینکه: حرف وقتی گفته میشود، به زبان گفتن خیلی آسان است اما یک قانون و یک قاعده علمی است که بعد از این هرچه آیه و روایات درباره خلقت و درباره بعد از مرگ و امثال اینها به شما رسید خوب معنا کنید و آن قانون و قاعده علمی عبارت از اینست که معمولا حرف خیلی ساده به نظر میاید ولی خارجیّت آن حرف خیلی فوق العاده است و این ساده گفتن معمولا ما را به اشتباه میاندازد.

از باب مثال: مثلا از کسی سوال میکنیم چطور میشود که یک نطفه تبدیل به انسان میشود؟ میگوید نطفه داخل رحم میشود، چهار ماه در آنجا میماند علقه میشود، مضغه میشود، تغییر شکل میدهد، بعد استخوان درست میشود، شکل میگیرد و بعد روح به آن دمیده میشود و بچه ای میشود، نه ماه که تمام شد از آن عالم وارد عالم دنیا میشود. ببینید و توجه کنید حرف چقدر خلاصه شد ولی واقعیت را در نظر بیاورید، حرف غلط نیست، کسی که بخواهد بگوید نطفه چگونه انسان میشود از این بیشتر که نمیتواند بگوید ولی خارجیّت این حرف (یعنی این حرف چگونه واقعیت پیدا میکند) با حرف زدنها خیلی فرق میکند، چگونه وارد جنین میشود، اسباب و علل چقدر است، چقدر در جنین شناسی بحث شده، پیچ و خمهای قضیه، اسرار قضیه و... همه غیر از آنست که در جمله میگوئید. در گفتن آسان است.

بنابراین هرچه درباره بعد از مرگ شما گفته میشود هم اینچنین است، مثلا به شما میگویند وارد برزخ که شدید مسئله سوال نکیر و منکر پیش خواهد آمد، اولین عالم که برای شما خواهد بود عالم سوال است و چنین و چنان میشود. این حرفها را مثل آنچه که الان مثال زدم ساده حساب نکنید، واقعیتش را تصور کنید. مثالها را به نظر بیاورید و توجه داشته باشید که واقعیتش طولانی است.

یکی از خصوصیات برزخ اینستکه برزخ عالم جدیّت و فعالیت و هیجان و سر و صداست و برعکس عالم ما را، عالم خاموشان و تنبلی و بی خبری و بی سر و صدا میگویند، ایجا عالم خاموشیست، عالم کسالت است و تنبلی و بی خبری. وقتی وارد برزخ شدیم سرو صداهای زیادی شروع میشود و حتی روح ها را که احضار میکنند، یک مقدار که بیشتر معطل میکنی و به حرف میاوری وقت نمیدهند و معمولا به این صورت است که ارتباط را قطع میکنند و میگویند من باید بروم و کار دارم. برزخ یک عالم عجیب است وقتی به آنجا رفتید میفهمید. أَیَطْمَعُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِیمٍ * کَلَّا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِمَّا یَعْلَمُونَ، این مسئله را فراموش نکنید.

حضرت علی (علیه السلام) فرمود در آنجا دیگر تکلیف نیست، دیگر نماز خواندن و روزه گرفتن و تشنه ماندن و گناه کردن و اینها نیست، اراده نیست، تکلیف نیست، عمل نیست اما تــحـول است. آنچه را که کسب کرده ایم آن نظام به تکامل خواهد رساند. در آیه بعد میفرماید: باید شما را عوض کنیم هنوز به بهشت رفتنی نیستید، نه این روح شما و نه بدن شما. فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ. پس خداوند، روز رستاخیز در آنچه با هم اختلاف مى‏کردند، میان آنان داورى خواهد کرد (آیه ۱۱۳ سوره بقره).

والسلام.

 

منبع: http://jafarshojaee.persianblog.ir